بیستم آذرماه سالروز شهادت مردی است که امام راحل ایشان را معلم اخلاق و مهذب نفوس میدانستند و به گفته کسانی که با شهید دستغیب آشنایی و مراوده نزدیک داشتند این خصوصیات در رفتار و کردار وی مشهود بود. مسجد جامع عتیق شیراز خاطرات بسیاری از این استاد اخلاق دارد که بخشی از آنها به سالهای مبارزه این شهید علیه حکومت بیداد باز میگردد؛ سالهایی که کمتر کسی جرئت داشت به بیان حقایق جامعه بپردازد. اما شهید دستغیب شجاعانه مواضع انقلابی خود در دفاع از مظلومان جهان و بهویژه فلسطینیها را فریاد میزد و تلاشهای اینچنینی باعث شد که هنوز مسئله فلسطین نهتنها در ذهنها باقی بماند بلکه روزبهروز پررنگتر شود. بیان حقایق جامعه آن روز ایران که حکومت را دستنشانده استعمارگران کرده بود هنوز از دیوارهای مسجد جامع عتیق فریاد زده میشود. در این گزارش تلاش میکنیم تا با گفتوگو با یکی از نزدیکان و همچنین یکی از شاگردان این شهید بزرگوار بخشهایی از زندگانی ایشان را مرور کنیم. مطالعه کتابهای شهید دستغیب را توصیه میکنیم نوه شهید دستغیب در این زمینه به خبرنگار فارس در شیراز اظهار داشت: آنچه ما به آن میپردازیم قطرهای از دریای معارف ایشان است و توصیه میکنیم که کتابهای این شهید بهویژه توسط جوانان خوانده شود. حجتالاسلام سید محمدابراهیم دستغیب افزود: باید به این نکته توجه داشت که امثال این شهید سرمایههای کشور در زمینههای مختلف معنوی، فرهنگی و انقلابی هستند و باید تفکرات آنان در جامعه گسترش پیدا کند. وی بابیان اینکه چنین شخصیتهایی میتوانند برای تمام جهانیان الگو باشند گفت: ایشان نماینده تفکر ارزشمند دینی و ناب اسلامی هستند. عضو بیت شهید دستغیب اضافه کرد: شخصیت ایشان باید در ابعاد مختلف مورد واکاوی قرار گیرد و ازجمله تلاشهای مبارزاتی شهید دستغیب میتواند الگوی خوبی برای کسانی باشد که برای رهایی از ظلم تلاش میکنند. دستغیب با اشاره به سختکوشی و روحیه ایثارگری این شهید گفت: ایشان زمانی وظیفه امامت جمعه شیراز را به درخواست مردم پذیرا شدند که بهواسطه شرایط آن روز ایران بسیاری از کارها به ائمه جمعه ارجاع داده میشد و شهید دستغیب با روی باز از گرهگشایی مشکلات مردم استقبال میکرد و حتی شخصی که برای ترور ایشان آمده بود به بهانه عنوان مشکل خود به این شهید محراب نزدیک شد. شهید دستغیب عالمی اندیشمند بود نوه شهید دستغیب در مورد یکی دیگر از خصوصیات این شهید ادامه داد: ایشان عالمی اهل اندیشه بود که برای ترویج دین و فرهنگ اصیل دینی تلاش میکرد و عالمی عامل بهشمار میآمد و با توجه به اینکه پژوهشگری در حوزه دین را پیشه خود کرده بود بهخوبی در این راستا انجاموظیفه میکرد. دستغیب ادامه داد: سخنان این شهید به گفته کسانی که با ایشان سروکار داشتند بهراحتی بر دلها مینشست و این یکی از خصوصیات مردان خدا است و سخنانشان بهخاطراینکه از دل برمیآمد بر دلها مینشست. وی افزود: یکی از مسائلی که امروز جامعه با آن روبهرو شده، مشکلاتی است که در خانوادهها وجود دارد و زندگی را به چالش میکشد که با دقت در زندگی این شهید بهخوبی میتوان رفتارهای این عالم دینی در حوزه خانواده را مانند بسیاری دیگر از برنامههای ایشان الگو قرارداد زیرا اهمیت بسیاری برای خانواده و در کنار خانواده بودن قائل بودند. دستغیب گفت: رفتارهای ایشان در حوزه شهروندی و شهروند نمونه بودن، همسایهداری و زندگی با قلبی آرام از نکات دیگری است که میتواند جامعه را به سمتوسوی زندگی اسلامی و آرامش سوق دهد. مسئولان برای ترویج افکار شهید دستغیب همت کنند وی افزود: وظیفه ترویج افکار امثال شهید دستغیب نهتنها بر عهده جامعه بلکه بیشتر بر عهده مسئولان فرهنگی است تا با ترویج اندیشههای آنان جامعه را به سمت صلاح رهنمون شوند؛ امری که به نظر من در مورد برخی افراد و ازجمله این شهید کمتر انجام شده است. رئیس هیئتامنای مسجد عتیق شیراز بابیان اینکه تابهحال 100 جلد کتاب از شهید دستغیب به چاپ رسیده است گفت: نوارهای سخنرانی پیاده نشدهای از این شهید وجود دارد که علاوه بر اینکه تبدیل به کتاب نشده در حال از بین رفتن است چراکه بودجهای برای تبدیل این نوارها به شکل دیجیتالی نیست. وی اظهار امیدواری کرد که با شروع بهکار بنیاد شهید دستغیب که مراحل ثبت آن انجام شده است بتوان تلاشها برای حفظ میراثهای این شهید را گسترش داد. امامجمعه ابرکوه نیز بهعنوان یکی از شاگردان شهید دستغیب که پنج سال از دوران جوانی و نوجوانی خود را در محضر و کلاسهای درس ایشان گذرانده است در گفتوگو با خبرنگار فارس در شیراز اظهار داشت: ما آن زمان در مدرسه علمیه حکیم که شهید دستغیب آن را جنب حرم مطهر شاهچراغ (ع) دایر کرده بود در محضر ایشان، فرزندشان مرحوم حجتالاسلام سید هاشم دستغیب و برادرشان مرحوم حاج سید مهدی دستغیب حاضر میشدیم و فیض میبردیم. کلاسهای اخلاق شهید دستغیب جذبکننده طلاب بود وی افزود: شهید دستغیب با اوصاف معنوی، علمی و تقوایی مایه جذب طلبهها به خود شده بود و درسهای اخلاق هر پنجشنبه ایشان آنچنان اثربخش و نافذ بود که شروع و ختم این جلسه را متوجه نمیشدیم. حسینی ادامه داد: در آن زمان و باوجود فسادی که بر جامعه زمان طاغوت حاکم بود رغبت بیرون رفتن از حوزه را نداشتیم و کلاسهای این استاد شهید چنان ما را جذب خود کرده بود که حضور در محضر ایشان را به بیرون رفتن از حوزه ترجیح میدادیم. این شاگرد شهید دستغیب اضافه کرد: بهراستیکه به گفته حضرت امام (ره) ایشان معلم اخلاق و مهذب نفوس بود و بهراحتی میتوانستیم این خصوصیات را در رفتار و گفتار وی مشاهده کنیم. وی تأکید کرد: جامعه امروزی بهصورت جدی نیازمند الگوبرداری از چنین افرادی است و همگان و بهویژه متولیان فرهنگی جامعه باید برای شناساندن راه و روش ایشان به جامعه و بهویژه جوانان تلاش کنند و بهیقین با الگو قرار گرفتن چنین بزرگوارانی مردم به آرامش خواهند رسید. حسینی گفت: یکی از خصوصیات بارز شهید دستغیب که باید موردتوجه قرار گیرد ولایتپذیری ایشان در تمام زمانها بود و این مسئله را بهصورت عملی نیز نشان داده بودند. امامجمعه ابرکوه که از اهالی مهریز یزد است ادامه داد: سابقه مبارزاتی ایشان نیز نشان میدهد که در دوران اختناق گذشته بدون هیچ ترس و واهمهای به بیان حقایق جامعه میپرداختند و من بهخاطراینکه آن زمان چند نوبت در ماه، پیام آیتالله شهید دستغیب را برای آیتالله شهید صدوقی (ره) و درمقابل پیام شهید صدوقی را به شهید دستغیب میدادم و بین آنان بهعنوان ارکان انقلاب ایجاد همسویی و هماهنگی میشد بهخوبی روحیه استعمارستیزی ایشان را متوجه میشدم و مردم ایران نیز خاطرات بسیاری از مبارزات آن شهید به یاد دارند. استمرار انقلاب حاصل ترویج تفکرات شهیدان است انقلاب ما فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشته است و افراد بسیاری در این راه و طی این مسیر به شهادت رسیدند و آنچه باعث استمرار انقلاب اسلامی ایران شد تفکرات کسانی بود که چه در دوران مبارزه و چه در دوران دفاع مقدس و بعد از آن به جامعه تزریق شده است و این تنها رمز پیروزی ما در مقابل دنیای استکبار بوده و هست. لزوم شناساندن هرچه بیشتر باورهای کسانی که با اعتقاد قلبی و با الهام از تعالیم اسلامی و درراه حقطلبی گام برداشتند امروز بیش از هر زمان دیگری احساس میشود و این مسیر باید توسط همگان و بهویژه متولیان فرهنگی دنبال شود. شهید دستغیب که امام راحل ایشان را معلم اخلاق میخواندند ازجمله این افراد است و توجه به آثار و نوشتههای این شهید و بسیاری از سخنرانیهای منتشرنشده وی یکی از اصلیترین راهکارهای گسترش فرهنگ دینی و اسلامی در جامعه است. امروز جامعه نیاز به الگوگیری دارد و چه الگوهایی کاملتر از شهدایی مانند این عالم شهید که همگان میتوانند از تمام ابعاد وجودی آنان بهرهمند شوند. شهیدانی مانند شهید دستغیب با پیروی از ولایتفقیه نشان دادهاند که تنها با مدد از این تفکر میتوان بر استکبار، استعمار و استبداد غلبه کرد و امروز نیز باوجود دشمنانی که برای از پای درآوردن جهان اسلام از تمام ابزارهای خود استفاده میکنند، توجه عملی به این بخش از سیره شهیدان گامی ارزنده در مبارزه با کسانی است که برای آسیب رساندن به جامعه ناب اسلامی میکوشند.
راز زیارت اربعین
با فرا رسیدن اربعین حسینی شور غیر قابل وصفی شیعیان و دوستداران حضرت ابا عبدالله علیه السلام را در بر می گیرد. راز و رمز این همه دلدادگی و تکاپو برای زیارت کردن سید الشهداء علیه السلام در روز اربعین چیست؟ این کشش و میل درونی فراتر از یک سفارش معمولی از سوی بزرگان دینی است. که سفارشات بزرگان بر بسیاری از اعمال مستحب و حتی واجب بسیار است اما داستان اربعین و زیارت امام حسین علیه السلام در روز بیستم صفر حساب دیگری دارد. چرا در میان زیارات مخصوصی که برای امام حسین صلوات الله علیه وارد شده است زیارت اربعین جایگاه ویژه ای دارد. درباره اربعین سۆالات دیگری نیز مطرح است: اینکه چرا بزرگان دینی به زیارت اربعین این قدر توصیه کرده اند؟ نقش اربعین در تداوم قیام عاشورا چیست؟
چرا به زیارت اربعین توصیه شده است؟
در قرآن توصیه شده است که مۆمنان ایام الله را یاد آور شوند تا این روزهای بزرگ الهی فراموش نشود. اربعین در تداوم واقعه کربلا است؛ از این رو برای پاس داشتن روز عاشورا که از اعظم ایام الله است در روز اربعین عاشقان حسینی با حرکت امام حسین علیه السلام تجدید عهد می کنند و این تجدید عهد را در بهترین وجه خود یعنی رفتن به زیارت کربلا ابراز می نمایند.
از این روست که در روایت امام حسن عسکری علیه السلام، زیارت کردن امام حسین علیه السلام در روز اربعین را از علائم مۆمن دانسته اند. امام حسن عسكرى علیه السلام فرموده است: پنج چیز از نشانههاى مۆمن است. گزاردن پنجاه و یك ركعت نماز واجب و نافله و زیارت اربعین و انگشتر در دست راست كردن و پیشانى بر خاك ساییدن و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم. [1]
یکی از دلایلی که باعث شده این روز، روز مخصوص زیارتی امام حسین علیه السلام باشد این است که در این روز سر مقدس حضرت به بدن شریفش ملحق شد. «سید مرتضى در بعضى از مسائل خود فرموده: سر مقدس امام حسین علیه السلام از شام به كربلا برگشت و به بدن مباركش ملحق شد. طوسى فرمود: زیارت اربعین از همان است.» [2]
اولین احیاکنندگان اربعین عاشورا چه کسانی بودند؟
در برخی نقل ها آمده است که اولین زائر امام حسین علیه السلام جابر بن عبدالله انصاری از صحابی جلیل القدر رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده است که به همراه عطیه در روز اربعین شهادت امام به کربلا آمد و حضرت را زیارت نمود.
سنت زیارت اربعین توسط اهل بیت علیهم السلام احیاء شده است و شیعیان به تبعیت از ایشان هر ساله به زیارت قبر حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام می روند و الا زیارت جابر هر چند از اصحاب پیامبر خداست اما موجب ترغیب به خصوص شیعیان نمی توانست باشد. بلکه نگاه مۆمنان به سیره عملی اهل بیت علیهم السلام بوده است و نه کس دیگر
عَنْ عَطِیَّةَ الْعَوْفِیِّ قَالَ: خَرَجْتُ مَعَ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ زَائِرَیْنِ قَبْرَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهماالسلام فَلَمَّا وَرَدْنَا كَرْبَلَاء.. [3]
عطیة بن سعد بن جنادة العوفى از علمای بزرگ زمان خود است که در مورد او گفته شده است «انه أول من زار الحسین علیه السلام مع جابر الأنصاری.» [4] اولین کسی است که با جابر، امام حسین علیه السلام را زیارت کرد.
عطیه عوفى گوید: همراه جابر بن عبد اللَّه انصارى براى زیارت قبر امام حسین علیه السّلام بیرون شدیم، هنگامى كه وارد كربلا شدیم جابر به نزدیك شط فرات رفت و غسل نمود، بعد لنگى به كمر بست و پارچهاى را هم به دوش افكند، و كیسهاى بیرون آورد و مقدارى سعد بر خود پاشید. پس در حالى كه مشغول ذكر خداوند بود به طرف قبر حركت كرد هنگامى كه نزدیك قبر رسید گفت: دست مرا بالاى قبر بگذارید، من هم دست او را روى قبر نهادم او از حال رفت و بىهوش گردید من مقدارى آب به صورت او پاشیدم و او به حال آمد. بعد از این گفت: اى حسین، و سه بار این كلمه را تكرار كردند و بعد گفت: دوست جواب دوست را نمىدهد، سپس گفت: چگونه جواب مرا بدهى كه سرت را از بدنت جدا كردهاند و رگهایت را قطع نمودهاند، من گواهى مىدهم كه تو فرزند پیامبران هستى و فرزند سرور مۆمنان مىباشى. اى حسین تو با تقوى هم پیمان بودى و ریشه هدایت به شمار مىرفتى، تو پنجمین نفر از اصحاب كسا هستى، تو فرزند سید نقباء مىباشى، تو فرزند فاطمه زهرائى… [5]
همچنین زیارت اهل بیت علیهم السلام در اولین اربعین نیز نقل شده است، هر چند در اینکه ایشان در اولین اربعین به کربلا رفته اند یا اربعین سال بعد اختلاف است اما آنجه دارای اهمیت است این است که سنت زیارت اربعین توسط اهل بیت علیهم السلام احیاء شده است و شیعیان به تبعیت از ایشان هر ساله به زیارت قبر حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام می روند و الا زیارت جابر هر چند از اصحاب پیامبر خداست اما موجب ترغیب به خصوص شیعیان نمی توانست باشد. بلکه نگاه مۆمنان به سیره عملی اهل بیت علیهم السلام بوده است و نه کس دیگر.
در نقل دیگر گفته شده است که عبدالله حرّ جعفی که از یاری امام در کربلا دریغ ورزید بعد از دیدار با عبیدالله بن زیاد به سمت کربلا حرکت کرد و در رسای امام به نوحه سرایی پرداخت.
اولین زائر كوفى بر مزار سید شهیدان
[عبیدالله بن حر از كوفه] خارج شد و به كربلا آمد و در آنجا [اشعارى به این مضمون] گفت:
- فرمانده خیانتكار، فرزند خیانت پیشه به من مىگوید چرا تو با آن شهید [فرزند فاطمه] جنگ نكردى؟!- آرى، پشیمانم كه چرا او را یارى نكردهام، بلى هر شخصى كه [به موقع] توفیق نیابد، پشیمان خواهد گردید.
- من از اینكه از حامیانش نبودهام حسرتى در خود احساس مىكنم كه هرگز از من جدا نخواهد شد.
- خدا روان كسانى را كه در نصرتش كمر همت بستهاند از باران [رحمت خویش] همواره سیراب گرداند.
- [اكنون] كه بر قبور و جایگاه آنان ایستادهام اشكم ریزان است و نزدیك است جگرم پاره شود. [6]
در امتداد عاشورا
پس آنچه می توان راز زیارت اربعین امام حسین علیه السلام در کربلا دانست نقش این روز در تداوم قیام حسینی است. شواهد خارجی و نحوه برخورد شیعیان به این روز نیز همین را تأیید می کند. اینکه ائمه علیهم السلام عمل جابر را مورد تحسین قرار دادند و بنا بر نقلی خود اهل بیت علیهم السلام در اربعین به زیارت ایشان رفتند و اینکه زیارتنامه مخصوص برای اربعین از امام صادق علیه السلام وارد شده است همه نشان از جایگاه ویژه اربعین در ماندگاری واقعه عاشوراست.
پی نوشت ها:
1. نصایح، احمد جنتى، ص: 231
2. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى - نجفى، محمد جواد، زندگانى حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام (ترجمه جلد 44 بحار الأنوار)، 1جلد، اسلامیه - تهران، چاپ: دوم، 1362 ش. ؛ ص212
3. عماد الدین طبرى، بشارة المصطفی، نجف: المكتبة الحیدریة، چاپ دوم، 1383 ق، ص 75
4. ابن شاذان، محمد بن احمد، مائة منقبة من مناقب أمیر المۆمنین و الأئمة من ولده علیهم السلام من طریق العامة، 1جلد، مدرسة الإمام المهدى عجّل اللة تعالى فرجة الشریف - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1407ق. ص36
5. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى - عطاردى قوچانى، عزیز الله، ایمان و كفر،2جلد، انتشارات عطارد - تهران، چاپ: اول، 1378 ش. ج1 ؛ ص258
6. ابو مخنف كوفى، لوط بن یحیى - سلیمانى، جواد، نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا / ترجمه وقعة الطفّ، 1جلد، مۆسسه آموزشى پژوهشى امام خمینى - قم، چاپ: دوم، 1380 ش، ص204-205
منبع:tebyan.net
عطر میلاد
آن روز که نسیم نور زمین را از عطرمیلاد تو آکند و فرشتگان بال در بال مقدم منوّرت را گلباران کردند. آسمان آیینه بندان عشق بود و زمین زیر چترخورشیدی درانتظار به آغوش کشیدن مردی از تبار محمد صلی الله علیه و آله وسلم بی قرار و پرتپش شده بود. آن روزِ تاریخی، مدینه موّاج از شفافی عشق بود و سرانجام آسمان نور افشانی شد. لحظه ها بر قدوم تو سجده گذاشتند. و ثانیه ها عطشناک تا اوج آسمان فواره کشیدند. میلاد خجسته حجت حق، حضرت امام رضا علیه السلام بر همه رهروان راستین آن امام مبارک باد.
تولّد
ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت است. بنابر نقل های تاریخی سال تولد آن امام همام 148 ق است و چنان که مشهور است روز میلاد وی یازدهم ذیقعده می باشد. کنیه حضرت «ابوالحسن» است و چون حضرت امیر علیه السلام «ابوالحسن» خوانده می شود، حضرت رضا علیه السلام به ابوالحسنِ ثانی معروف شده است مشهورترینِ لقب های وی «رضا» است.(1)
پدر و مادر
امام رضا علیه السلام همچون بقیه امامان معصوم علیهم السلام دارای پدری صالح و بزرگوار هستند و در دامن بهترینِ مادران زمان خود پرورش پیدا کردند. پدر آن حضرت امام موسی کاظم علیه السلام و مادر ایشان «نجمه» سلام الله علیها است.(2)
خلفای معاصر حضرت
طبق نقل مورخان، مدت امامت حضرت امام رضاعلیه السلام بیست سال بوده که ده سال آن معاصر با خلافت هارون الرشید، پنج سال معاصر با خلافت محمدامین و پنج سال آخر نیز هم عصر با خلافت عبداللّه المأمون بود. امام تا آغاز خلافت مأمون در زادگاه خود در شهرمقدس مدینه اقامت داشت ولی مأمون پس از رسیدن به حکومت، حضرت را به خراسان فرا خواند و آن حضرت سال های پایان عمر خویش را در خراسان سپری کردند.(3)
امام در عصر هارون الرشید
اگرچه در زمان هارون الرشید اختناق و استبداد حاکم بود با این حال دوران آزادی نسبی و فعالیّت های فرهنگی و علمی امام رضا علیه السلام به شمار می رود؛ زیرا در این مدّت (ده سال) هارون به صورت آشکار متعرض امام نشد و امام موفق به ترتیب شاگردانی در علوم و معارف اسلامی گردید. شاید عدم تعرض هارون به سبب نگرانی وی از تکرار عواقب قتل امام موسی بن جعفر بوده است؛ چراکه وی سعی داشت خود را از این جنایت تبرئه کند و از آن جا که امام از این سیاست آگاه بودند بی باکانه افشاگری می کردند و مردم را آگاه مینمودند.(4)
امام در عصر امین
امین و مأمون فرزندان هارون الرشید ولی از دو مادر بودند. هارون در زمان خلافت خود از مردم برای امین به عنوان ولی عهد خود بیعت گرفت و مأمون را نیز ولی عهد دوم قرار داد. در دوران حکومت امین و سال هایی که بین مرگ هارون و حکومت مأمون گذشت، برخوردی میان امام و مأموران حکومت عباسّی در تاریخ به چشم نمی خورد و پیداست که دستگاه خلافت بنی عباس در این سال های کوتاه که گرفتار اختلاف داخلی و مناقشات امین و مأمون و خلع مأمون از ولایت عهدی و واگذاری آن به موسی فرزند امین بود، فرصت کمتری برای اذیت و آزار علویان و خصوصا امام رضا علیه السلام یافت و ما می توانیم این سال ها (193 - 198) را ایام فعالیت نسبی امام و فرصت مناسبی برای فعالیت های فرهنگی آن حضرت بدانیم.(5)
امام در عصر مأمون
با شروع خلافت مأمون فصلی تازه در زندگانی امام رضا علیه السلام آغاز می شود؛ سال هایی که با اندوه و ناملایمات بسیار برای آن امام همراه بود. مأمون به تشیّع اظهار علاقه می کرد و گردانندگان دستگاه خلافتش هم غالبا ایرانیانی بودند که نسبت به آل علی و امامان شیعه علاقه و محبّتی خاص داشتند. لذا نمی توانست همچون پدران ظالم خود هارون و منصور امام را به زندان بیفکند و مورد شکنجه و آزار قرار دهد. از این رو چاره تازه ای اندیشید و امام را به مرو آورد تا با طرح دوستی منافقانه با آن حضرت، افزون بر استفاده از موقعیّت علمی و اجتماعی ایشان، فعالیت های حضرت را زیر نظر بگیرد و نیز با برپایی مناظره های علمی مختلف سعی داشت شخصیّت محبوب علمی و موقعیّت والای اجتماعی حضرت را بی رنگ سازد که در هر بار جز رسوایی طَرفی نبست.(6)
کلام رهبر معظم انقلاب
مقام معظم رهبری عشق راستین و علاقه قلبی خویش را درباره بارگاه ملکوتی امام رضا این چنین توصیف کرده اند: «آستان قدس رضوی مطاف فرشتگان و کرّوبیان و قبله اهل دل و ملجأ مؤمنان صادق است. امروز به برکت طلوع خورشید انقلاب اسلامی پایگاه بلند اندیشه اسلام و پرچم معارف قرآن نیز هست».(7)
توسّل به امام
خداوندا، درود بی حدّ و سلام بی حصر خود را بر مولایم علی بن موسی الرضاعلیه السلام فرست؛ کسی که برای عدالت قیام کرد و مردم را به سوی تو می خواند؛ همو که دارای صفاتی نیکو بود و پیشوای نیکوان شد. پاک سیرتی که حجّت و خلیفه تو در میان مردم بود. خدایا،به مدد محبّت و عشق به این بزرگوار به تو تقرّب می جویم. از دشمنانش بیزارم و دوست محبّان ایشانم. پس ای خدا، به سبب ایشان خیر دنیا و آخرت را به ما روزی فرما و شرّ دنیا و آخرت و هراس رستاخیز را از ما دور گردان.
شوق پرواز
امروز از فراز گلدسته های طلایی ات به آسمان می رسیم و بر ایوان مهربانت سفره های تضرع می گسترانیم. دست های پر التماس، تو را می خواند و تو چشم های مشتاق را می شناسی و هنوز نگاه عاشقانت به وسعت تاریخ آمدنت؛ پر از طراوت مانده است دوباره یازده ذیقعده است وبه یمن میلاد سبزت رواق چشم ما به اشک شوق مزین شده است امشب از حرم تو که دری به بهشت خدا دارد، شوق پرواز دارم. امشب دیدار بوسه های پیشانی بر ضریح تو تماشایی است. و ببین شیفتگانت چگونه در رواق های نور شب را به صبح می رسانند و پر شوق تو را می خوانند که تو تا ابد در قلب ها، پر تپش می تپی.
ورود حضرت رضا علیه السلام به قم
وقتی که حضرت رضابه دستور مأمون ناگزیر به ترک مدینه شده، به سوی خراسان حرکت کردند، از راه بصره به بغداد و از آن جا به سوی قم روانه شدند. اهالی قم استقبال باشکوهی ازایشان کردند. بسیاری آن حضرت رابه منزل خود دعوت کردند، اما حضرت فرمودند:«شتر من هر جا توقف کرد همان جا می روم» سرانجام شتر حضرت به در خانه مرد صالحی توقّف کرد که شب در خواب دیده بود امام هشتم مهمان اوشده اند اکنون آن خانه به نام مدرسه «رضویّه» در خیابان آذر قم معروف است.(8)
جدایی چرا؟
یکی از یاران حضرت می گوید: باحضرت در سفر خراسان همراه بودم. یک روز آن حضرت را به رسم مهمانی بر طعامی فرا خواندند. او تمام خدمت کاران خود را ازسیاه و سفید گرد آن سفره گسترده جمع کرد. به امام نزدیک شدم و گفتم: فدایت شوم بهتر بود سفره آنها را جدا می فرمودید. در پاسخم فرمودند: «این سخن را مگو. همانا خدای تبارک و تعالی که خدای همه ماست یکی است. همه از یک مادریم و آدم ابوالبشر پدر مشترک همه ماست و کیفر و پاداش هم به اعمال تعلّق خواهد گرفت. بنابراین جدایی چرا؟»(9)
دانش بی کران
دانشمندان معاصر با حضرت رضا علیه السلام بر فراوانی دانش و بینش وی و نیرومندی اش در استدلال و برتری جنابش در گفت و گوها و مناظرات علمی گواهی داده اند؛ تا جایی که محمدبن عیسی یقطینی اظهار داشت: «وقتی مردم، در مسئله امامت امام رضا علیه السلام اختلاف پیدا کردند من که مسئول جمع آوری پرسش های مردم و پاسخ های آن حضرت بودم، پانزده هزار مسئله گرد آوردم که از حضرت سؤال شده بود و وی به تک تک آنها پاسخ فرموده بودند».(10)
ترسیم بهشت زمینی
در دین مقدس اسلام بر حفظ حقوق برادران دینی و تکریم شخصیّت و مقام آنان سفارش بسیار شده است. ائمه ما در توصیه های اخلاقی خویش بر این مسئله تأکید کرده اند؛ از جمله امام رضا علیه السلام در این باره می فرمایند: «از حقوقی که هر مؤمن نسبت به برادر دینی خود دارد این است که از صمیم قلب او را دوست بدارد و از نظر مالی به او کمک و مواسات نماید و اگر کسی به او ظلم کرد او رایاری کند… شخص با ایمان هرگز به برادر دینی خود ستم نمی کند، او را فریب نمی دهد، به او خیانت نمی کند، غیبت او را روا نمی دارد، به او دروغ نمی گوید. کسی که به برادر دینی خود لباسی هدیه دهد خداوند از لباس های بهشتی به او خواهد داد و کسی که برای رضای خدا به آنها قرض بدهد در پیشگاه خدا ثواب صدقه خواهد داشت. هرکسی اندوه برادر دینی خود را برطرف سازد خداوند غمی از غم های آخرتش را خواهد زدود».(11)
کرامات حضرت
شیخ طبرسی می گوید: «آنچه مردم پس از شهادت وی تا زمان ما از برکت مشهد مقدس آن حضرت و علامات و عجائبی که مشاهده کرده اند و موافق و مخالف بدان تصدیق نمودند از حد شمارش خارج است. در این مشهد مقدس کور مادر زاد و دیگر مریضان شفا یافتند و دعاها مستجاب و حاجت ها برآورده شده که بسیاری از اینها را خود مشاهده کردیم و نسبت به آن علم یقینی که شک در آن راه نیابد پیدا نمودیم». شیخ حر عاملی هم می گوید: «من هم مثل شیخ طبرسی بسیاری از این معجزه ها را مشاهده کردم و یقین برای من حاصل شد، همان گونه که برای او یقین حاصل شده بود و در مدت مجاورت من در مشهد مقدس که 26 سال می شود دراین خصوص چیزهایی شنیدم که از شمارش گذشته و در خاطر ندارم».(12)
بوسیدن ضریح
قرآن مجید ساختن مسجد و بنای بارگاه را بر مزار مردان خدا جائز دانسته است و شاهد آن ساختن مسجد بر سر قبر اصحاب کهف است و نیز در قرآن می خوانیم که حضرت یعقوب پیراهن یوسف رابه چشم نابینای خود مالید و دیدگانش شفا یافت. گرچه پیراهن چیزی جز پارچه نیست اما چون مدتی ملازم و همنشین بدن مطهر یوسف علیه السلام بود. دارای این اثر شفا بخش شده بود.
که گل رفت و گلستان شد خراب بوی گل را از که جوییم از گلاب
پیامبراکرم صلی الله علیه وآله هنگامی که در سرزمین منا سر مبارک خود را به قصد تقصیر پس از فریضه حج می تراشیدند اصحاب، موی حضرت را برای تبرّک می بردند. پس بوسیدن ضریح ائمه فقط و فقط از سر احترام نهادن به حجت خدا و امام معصوم است. همان گونه که مسلمانان جلد قرآن کریم را، چون کلام خدا روی آن نوشته شده واز مجاورت قرآن و کلماتش قداستی خاص پیدا کرده است می بوسند. اینک، عاشقان و دوستان اهل بیت علیهم السلام وقتی به زیارت مولایشان امام رضا می روند گرد ضریح حضرتش پروانه وار می چرخند و از آن بوسه ها برمی دارند و دست تبرّک بدان می کشند(13)
مقام امام در کلام امام رضا علیه السلام
آنچه سبب محبت و عشق و اطاعت می شود معرفت و شناخت مقام محبوب و معشوق است. به همین دلیل است که گفته اند:
گر معرفت دهندت بفروش کیمیا را گر کیمیا دهندت بی معرفت گدایی
آنچه شیفتگان ائمه را حیران خود کرده آشنایی با مقام والا و ملکوتی آنهاست و این که درس معرفت و امام شناسی را از امام رضا علیه السلام آموخته اند که فرمودند: «امامت منزلتش والاتر، شأنش بزرگ تر، مقامش عالی تر، مرتبه اش بلندتر و ژرفایش عمیق تر از آن است که عقل ها به آن برسد و اندیشه ها آن را دریابند. امام همانند خورشید فروزانی است که خود در کرانه افق و دور از دست رس و چشم انداز است. و نورش سراسر هستی را فرا گرفته است. امام همان ماه تابان چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره رهنما در ظلمت شب ها برای رهگذر شهرها و کویرها و گرداب بر تلاطم دریاهاست».(14)
جلسات مناظره
مأمون با دعوت از صاحب نظران و دانشمندان مذاهب و فرقه های مختلف، جلسات مناظره تشکیل داد تا شاید بتواند چهره مقدس امام علیه السلام را خدشه دار کرده، باعث کاهش محبوبیّت حضرت در جامعه شود. امام علیه السلام با هر یک از دانشمندان، با زبان خود و از کتاب خود آنان، بر بطلان نظریه آنها و حقانیّت اسلام و صداقت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم استدلال نمود. تا آنان که همگان در برابر حضرت سر تعظیم فرو آورده، بر بطلان نظریه خویش و صحّت سخنان امام رضا علیه السلام اعتراف نمودند و بعضی همانند عمران صائبی که مشرک و در علم کلام و فنّ خطابه متبحّر و متخصّص بود به حقانیّت اسلام اعتراف می کردند و در همان مجلس اسلام می آوردند.(15)
حاجت روا
در کتاب عیون اخبار الرضا آمده است: مردی از اهالی بلخ همراه غلام خود به زیارت مرقد شریف حضرت رضا به مشهد آمدند. هر دو مشغول نماز شدند و بعد از نماز به سجده رفتند و سجده را طول دادند. مرد بلخی قبل از غلامش سر از سجده برداشت و غلام خود رابه حضور طلبید غلام بی درنگ سر از سجده برداشت و به حضور او آمد. مرد بلخی گفت: آزادت کردم و فلان کنیز را آزاد کردم و به ازدواج تو در آوردم و خودم ضامن مهریه اش شدم و فلان مزرعه را وقف شما و فرزندانتان نمودم و این امام رضا رابر این موضوع گواه می گیرم. غلام با شنیدن این سخنان به شدّت گریه کردو گفت: سوگند به خدا و این امام والا مقام من در سجده همین امر را از امام و آقایم خواستم و اینک حاجت روا شدم.(16)
مهربانْ میزبانان ایرانی
به ایران که رسیدید شور و شوق مردم رابه یُمن آمدنت دیدید. مردم همه کوچه های دلشان را به نور مهر و محبتت چراغانی کرده بودند. بوی عطر و صفا از خانه های بی غش دلشان همه جا را عطرآگین کرده بود. آری، بااشک شوق مسیر ورودت را آب زده بودند و بیرق های «دسته گل محمدی به شهر ما خوش آمدید» رابه در و دیوار نصب کرده بودند تا آن که نگار خود راکه بوی گل محمدی می داد در آغوش بگیرند. با رسیدنت به محل انتظار رایحه و بوی دل انگیز صلوات بود که به مشام ملک و ملکوت می رسید وشمای عزیز و دوست داشتنی قدم بر چشمان میزبانان ایرانی ات گذاستی قدمی که تا ابد کوفیان بی وفا را شرمنده مهمانان دعوت شده خود کرد.
رواق منظر چشم من آشیان توست کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست.
تواضع امام
شخصی به قصد دیدار امام رضا علیه السلام مسیر طولانی ای را طی کرد. صبح زود به مقصد رسید. با خود گفت: به حمام بروم و غبار سفر از تن بشویم و پاک و مطهر به زیارت امام بروم. لحظاتی در آن جا درنگ کرد. شخصی آن جا بود. از او خواست که در شستن بدن به او کمک کند. بعضی از مردم که وارد حمام می شدند احترام عجیبی به او می نهادند و اظهار ارادت و ادب می نمودند. مرد مسافر اندک اندک امام را شناخت به سرعت کنار کشید و به شدت شرمنده شد و عذر خواهی کرد. اما امام رضا به او دلداری دادند و همچنان مشغول کار خود شدند و فرمودند: «شما این همه راه را با پای پیاده برای زیارت ما آمدی من هم این جا منتظرت بودم!»(17)
آگاهی امام ازاحوال ما
وقتی در آینه روایات می نگریم رابطه ائمه اطهار علیه السلام با پیروانش را بسیار صمیمی و عاشقانه می یابیم. آن بزگواران همیشه نظرلطف و محبّت به پیروان خود دارند. امام رضا علیه السلام این پیوند الهی را چنین بیان می فرماید: «امام مهربان دوست، امین و دل سوز امت است و همانند مادری است که عاشقانه به خردسال خود عشق می ورزد».(18)
بوی خوش استغفار
حضرت رضا علیه السلام از پدران خود از حضرت علی علیه السلام روایت کرده است که فرمود: «خود را به بوی خوش استغفار و توبه معطر کنید تا بوی بد گناه شما را رسوا نکند».(19)
روی خوش
در فرهنگ شکوهمند اسلام بر اخلاق نیکو و برخورد شایسته با مردمان سفارش شده است. امام رضا در این باره می فرمایند: «آنهائی که نمی توانند مردم را با دارایی خود راضی کنند، پس بکوشد تا با روی خوش و خوی نیکو آنان را خشنود سازند».(20)
در امان بودن از پشیمانی
راز دور ماندن از پشیمانی را در جمله ای حکیمانه این چنین می فرمایند: «تدبیر و اندیشه قبل از انجام کار شما را از پشیمانی حفظ می کند».(21)
توکّل
حضرت رضا علیه السلام در مورد بی نیازترین مردم می فرمایند: «کسی که بخواهد بی نیازترین مردم باشد باید به آنچه نزد خداوند است اطمینان داشته باشد».(22)
طول عمر و افزایش روزی
امام علی بن موسی الرضا علیه السلام در اهمیّت صله رحم می فرمایند: «کسی که بخواهد عمرش طولانی و روزی اش افزون شود، صله رحم کند».(23)
آستان قدس
ای آستان قدس تو تنها پناه من بر خاک باد پیش تو روی سیاه من
می آید از درون ضریحت شمیم عشق پیچیده در فضای حرم سوز و آه من
چشمم به چلچراغ حریم تو روشن است ای چلچراغ چشم تو خورشیدِ راه من
گلدسته ات مُنادی صوت عشق مأنوس با غروب و زوال و پگاه من
مهر از فروغ گنبد پاکت گرفته وام شمس الشموس هستی و نامت گواه من
هر صبح دم به شوق تو بیدار می شوم کافتد به بارگاه تو لختی نگاه من
ای غربت مجسّم تاریخ، ای امام ای خاک پای مرقد تو بوسه گاه من(24)
پی نوشت:
1. علامه مجلسی، زندگی چهارده معصوم، صص 928 - 929 (اقتباس).
2. ر.ک: علامه مجلسی، پیشین، ص927.
3. مهدی پیشوایی. سیره پیشوایان، قم، مؤسسه تحقیقاتی و تعلیماتی امام صادق علیه السلام، 1378 ه ش، ص468.
4. ر.ک: سیره پیشوایان، ص468 (با کمی تغییر).
5. همان، ص472.
6. ر.ک: سیره پیشوایان، ص476 (با کمی تغییر).
7. محسن قرائتی، در رواق نور، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ص5.
8. محمد محمدی استهارودی. داستان دوستان، قم، انتشارات دفتر تبلیغات، 1373، ج4، ص207.
9. محسن قرائتی، در رواق نور، ص25 (با کمی تغییر).
10. سرچشمه های نور امام رضا علیه السلام، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی 1368، ص92.
11. بحارالانوار، ج74، ص333.
12. حاج شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص508 انتشارات اسوه (وابسته به سازمان حج و اوقاف و امور خیریه)، با کمی تغییر.
13. در رواق نور، صص16 - 19 (با کمی تغییر).
14. سید محمود حسینی قزوینی، در حریم طوس، قم، انتشارات حاذق، 1416، ص234.
15. در حریم طوس، ص206.
16. داستان دوستان، ج3، ص249.
17. در رواق نور، ص27 (با کمی تغییر).
18. حسینی قزوینی سید محمد، در حریم طوس، ص247 (با کمی تغییر).
19. حاج شیخ حسن کافی، امام رضا علیه السلام اسوه صراط مستقیم، شرکت انتشارات میقات، ص383.
20. حسین حائری، هشتاد و هشت کلام امام حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام، چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ص43.
21. همان، ص64.
22. همان، ص30.
23. حسین حائری، هشتاد و هشت کلام امام حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام، چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ص32.
24. محمد مطهر، گلواژه، قم، نشر الهادی، بهمن 69، ج2، ص201.
حضرت امام جعفر صادق(ع) پيشواي ششم مسلمانان، در اين روز به دست خليفه ي عباسي، منصور دوانيقي مسموم و در مدينه به شهادت رسيد. امام صادق(ع) به شيخ الائمه نيز معروف است زيرا عمر ايشان از تمامي ائمه اطهار(ع) طولاني تر است. حضرت را در قبرستان بقيع در كنار پدر، جدّ و امام حسن مجتبي(ع) دفن كردند.
آن امام به هنگام شهادت شصت و پنج سال داشته و مدت سي و چهار سال از امامت حضرتش مي گذشت.
در ميان امامان معصوم(ع)، براي هيچ كدام همانند امام صادق(ع) فرصت و شرايط مساعدي پيش نيامد تا بتوانند در سطح وسيع به انقلاب فرهنگي بپردازند و با تشريح فرهنگ غني و پُرمايه ي اسلام، بر گسترش اين دين آسماني بيفزايند. ولي براي امام صادق(ع) اين فرصت، در گير و دار كشمكش ها و رودرويى بني اميه و بني عباس و جنگ قدرت به دست آمد. آن بزرگمرد علم و عمل از اين فرصت استفاده ي كامل كرد و اسلام و فقهِ آن را از ديدگاه ائمه ي اهل بيت(ع) معرفي نمود و با تربيت شاگردان بسيار و برجسته، حيات تازه اي به اسلام و مسلمين بخشيد و فرهنگ ناب تشيّع را كه از متن اسلام محمدي و علوي نشأت گرفته بود به جهانيان عرصه كرد. امام صادق(ع) به عنوان رييس مذهب جعفري حوزه ي علميه ي اسلامي در سطح عميق و وسيع تشكيل داده و علوم اسلامي را تدريس مي نمود. در اين حوزه، چهار هزار نفر به فراگيري علوم آل محمد(ص) مي پرداخته و حضرت در اين زمان، اسلام اصيل را از زير حجاب تيره و تار اسلام بني اميه و بني عباس آشكار ساخت.
منبع : برنامه روزشمار تاريخ ازمركز پژوهشهاي صدا و سيما
آیات و روایات متناسب :
شهادت امام صادق عليه السلام
امام كاظم عليه السلام :
كانَ يُعرَفُ مَوضِعُ سُجُودِ أبي عَبدِاللَّهِ بِطيبِ رِيحِهِ
سجده گاه امام صادق عليه السلام از بوي خوش آن شناخته مي شد
الكافي ، ج 6 ، ص 511 .
مالك بن أنس (فقيه المدينة) :
كانَ الصادقُ عليه السلام رَجُلاً لايَخلُو مِن إحدي ثَلاثِ خِصالٍ : إمّا صائماً و إمّا قائماً و إمّا ذاكِراً و . . . طَيِّبُ المُجالَسَةِ ، كَثيرَ الفَوائدِ
امام صادق عليه السلام هميشه در يكي از سه حالت بود : يا روزه دار بود يا در حال نماز و يا ذكر مي گفت . . . مجلسش نيكو و نفعش فراوان بود
بحار الأنوار ، ج 47 ، ص 16 .
سخنان برگزيده
امام صادق عليه السلام :
الغِيبَةُ أن تَقولَ في أخيكَ ما سَتَرهُ اللَّهُ عَلَيهِ
غيبت آن است كه درباره برادرت چيزي بگويي كه خداوند آن را پنهان كرده است
ميزان الحكمه ، ح 15510 .
امام صادق عليه السلام :
لايَتِمُّ المَعروفُ إلاّ بِثَلاثٍ : تَعجيلِهِ و تَصغيرِهِ و تَستيرِهِ
كار نيك تمام نمي شود مگر به سه چيز : شتاب در انجام دادن ، كوچك شمردن و پنهان داشتن آن
خصائص الائمه ، ص 100 .
امام صادق عليه السلام :
أروَحُ الرُّوحِ اليَأسُ عَنِ النّاسِ
خوش ترين آسايش ، نوميدي از مردم است
مشكاة الأنوار ، ص 324 .
امام صادق عليه السلام :
صِلَةُ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الحِسابَ يَومَ القيامَةِ
صله رحم حساب را در روز قيامت آسان مي كند
بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 210 .
امام صادق عليه السلام :
مَن يَثِقَ بِاللَّهِ يَكفِهِ ما أهَمَّهُ مِن أمرِ دُنياهُ و آخِرَتِهِ
هر كه به خدا اعتماد كند ، خداوند كارهاي دنيا و آخرتش را ، كه او را بي قرار كرده اند، كفايت مي كند
تحف العقول ، ص 304 .
امام صادق عليه السلام :
إعمَلِ اليَومَ فِي الدُّنيا بِما تَرجُو بِهِ الفَوزَ فِي الآخِرَةِ
امروز در دنيا كاري كن كه به وسيله آن اميد رستگاري در آخرت داري
تحف العقول ، ص 306 .
امام صادق عليه السلام :
مَن عَيَّرَ مُؤمِناً بِذَنبٍ لَم يَمُت حَتّي يَرتَكِبَهُ
هر كس مؤمني را بر انجام دادن گناهي سرزنش كند ، نمي ميرد تا آن كه خود آن گناه را مرتكب شود
الكافي ، ج 2 ، ص 356 .
امام صادق عليه السلام :
ضَمِنتُ لِمَنِ اقتَصَدَ أن لايَفتَقِرَ
من ضمانت مي كنم كه هر كه ميانه روي پيشه كند ، فقير نشود
الخصال ، ص 9 .
امام صادق عليه السلام :
إعرِفُوا مَنازِلَ النّاسِ عَلي قَدرِ رِوايَتِهِم عَنّا
منزلت مردم را به اندازه نقل حديث شان از ما بشناسيد
الكافي ، ج 1 ، ص 50 .
امام صادق عليه السلام :
بَرُّوا آبائكُم يَبَرَّكُم أبنائُكُم
به پدرانتان نيكي كنيد تا فرزندانتان به شما نيكي كنند
تحف العقول ، ص 359 .
شب قدر
خداوند متعال در چهارمین آیه سوره مباركه قدر میفرماید:
تنزّل الملائكة و الرّوح فیها بإذن ربهّم من كلّ أمرٍ؛ فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرمانی (برای تقدیر هر كاری) فرود آیند. (1)
فعل مضارع «تنّزل» دلالت بر تكرار و بقاء «لیلةالقدر» دارد، و در آیات سوم و چهارم سوره دخان نیز:
فیها یفرَق كلّ أمرٍ حكیم(2) ؛ در آن شب، هر فرمانی، بر حسب حكمت صادر میشود.
دلالت بر تجدد و دوام دارد. زیرا هیأت نحوی باب «تفعّل» دلالت بر پذیرش یا تكلف یا هر دو مینماید. ظاهر این فعلها، خبر از تفریق و تنزل امر در لیلةالقدرهای آینده میدهد.
این امر كه در زمان رسول خدا به آن حضرت نازل میشدهاست، و در هر شب قدر دیگر، باید بر كسی نازل و تبیین و تحكیم یا كشف شود كه به افق نبوت نزدیك و پیوسته باشد.
قبول اصل وصایت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و امامت، ناشی از این معنی و مبتنی بر همین اساس است.
امام سجاد علیه السلام فرمودهاند:
ای گروه شیعه، با سوره «انا انزلناه فی لیلة القدر» با مخالفین امامت ائمه معصومین علیهم السلام مخاصمه و مباحثه (و اتمام حجت) كنید تا كامیاب و پیروز شوید، به خدا كه آن سوره، پس از پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله حجت خدای تبارك و تعالی است بر مردم، و آن سوره آقای دین شماست و نهایت دانش و آگاهی ماست. ای گروه شیعه، با «حم و الكتاب المبین؛ انا انزلناه فی لیلة مباركة انا كنا منذرین» مخاصمه و مناظره كنید، زیرا این آیات مخصوص والیان امر امامت بعد از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله است.
كسی كه قرآن را به عنوان كلام خدا پذیرفت به این معنی است كه همه سورهها و آیات آن را پذیرفته است و یك مسلمان واقعی هم كسی است كه تسلیم همه آیات قرآن باشد، پس هر مسلمانی الزاماً باید سوره قدر، و از آن سوره، شب قدر، و استمرار آن را تا قیامت بپذیرد و لازمه پذیرفتن آن، آیه (تنزّل الملائكة…) كه هر فرد با ایمانی ناگزیر از قبول آن است. باید بپذیرد كه در شب قدر فرشتهها و روح از جانب پروردگار با هر امری فرود میآیند و این امر یك متولی و ولیّ میخواهد كه متولی و ولیّ آن امر باشد. این كه خداوند در آیات سوم و چهارم سوره دخان میفرماید:
در آن شب هر فرمانی، بر حسب حكمت صادر میشود. فرمانی از جانب ما، و ما همواره فرستنده آن بودهایم.
دلالت بر تكرار و تجدید و ارسال در آن شب دارد و به این معنا كه آن شب، فرشتگان و روح، در هر سال، دائماً نازل میشوند؛ پس باید به طور مدام شخصی به عنوان «ولیِّّ» این امر باشد كه به سوی او نازل و ارسال گردند كه او همان ولیّ جهان و جهانیان خواهد بود؛ و هم اوست كه اطاعتش بر همگان واجب است.
به همین سبب، هر كس ادعا كرد كه من ولیّ امر هستم، باید ثابت كند كه این امر توسط فرشتگان و رو ح بر او نازل شده و میشوند، و چون هیچ كس جز پیامبر و اوصیاء معصوم علیهم السلام نمیتوانند مدعی این امر باشند و اساساً هم نیستند، باید از اوصیاء و پیامبر همواره كسی باشد كه در شب قدر توسط روح و فرشتگان از جانب یزدان هر امری بر او نازل شود.
آیه مورد بحث، یكی از مستدلترین آیات قرآن كریم بر ضرورت وجود همیشگی یك ولی امر از جانب خداست كه امین بر حفظ و اجزاء و اداء امر الهی باشد، و آن همان امام معصوم است.
و هر كس نزول پیوسته فرشتگان و روح را در شب قدر بپذیرد كه اگر به قرآن ایمان دارد باید بپذیرد، ناگزیر باید ولی امر را هم بپذیرد وگرنه كافر به بعضی از آیات قرآن خواهد بود، كه در آن صورت چنین كسی بنابر بیان خود قرآن كریم كافر واقعی است.
از رسول اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده است، كه به اصحابشان فرمودهاند:
به شب قدر ایمان بیاورید، زیرا آن شب برای علی بن ابیطالب علیه السلام و یازده نفر از فرزندان او پس از من خواهد بود.
چنان كه خداوند در آیات 150 و 151 سوره نساء میفرماید:
“إنّ الّذین یكفرون بالله و رسله و یریدون ان یفرّقوا بین الله و رسله و یقولون نؤمن ببعض و نكفر ببعض و یریدون أن یتّخذوا بین ذلك سبیلاً ٭ أولئك هم الكافرون حقّاً و أعتدنا للكافرین عذاباً مهینا؛ كسانی كه به خدا و پیامبران خدا كافر شدهاند و میخواهند بین خدا و رسولانش جدایی اندازند و میگویند به برخی ایمان میآوریم و به بعضی كافر میشویم و میخواهند در این میان (بینابین) اتخاذ كنند، اینان حقا كافرند و ما برای كفركیشان عذاب خواركنندهای مهیا كردهایم.
و میبینید كه خداوند، كسانی را كه پارهای از آیات خدا را بپذیرند و برخی را نپذیرند، كافر حقیقی میداند.
بنابراین مؤمن حقیقی كسی است كه هم استمرار لیلةالقدر را تا قیامت پذیرا باشد و هم وجود حجت زمان و ولیّ امر، و امام معصومی كه امر الهی را دریافت میكند و امین بر آن در جهت پاسداری، به كار بستن و اداء باشد، قبول كند؛ یعنی همان بزرگواری كه در زمان وجود مقدس بقیةالله الاعظم حضرت مهدی(عج) میباشد و به همین سبب پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله بنابر آنچه شیعه و سنی از آن حضرت نقل كردهاند، فرمودند:
“من أنكر المهدی فقد كفر (3) ؛ كسی كه وجود مهدی را انكار كند، رهسپار دیار كفر شده است.”
و در كتب شیعه، از این قبیل احادیث فراوان است، و از آن جمله، از امام صادق علیه السلام و آن حضرت از پدر ارجمندشان و از آن طریق از جدّ عالیقدرشان و از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمودهاند:
“القائم من ولدی اسمه إسمی و كنیته كنیتی و شمائله شمائلی و سنّته سنتی یقیم النّاس علی ملتّی و شریعتی و یدعوهم إلی كتاب الله عزّوجلّ، من أطاعة أطاعنی و من عصاه عصانی، و من أنكره فی غیبته فقد أنكرنی، و من كذبه فقد كذّبنی، و من صدّقه فقد صدّقنی، إلی الله اشكو المكذّبین لى فى أمره، و الجاهدین لقولی و المضلّین لأمتّی عن طریقته و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلبٍ ینقلبون(4)؛
قائم از فرزندان من است اسم او اسم من «محمد» و كنیه او، كنیه من «ابوالقاسم» و سیمای او سیمای من و سنت او سنت من است، دین و آیین و ملت و شریعت مرا در بین مردم بر پا میدارد و آنان را به كتاب خدای عزوجل فرامیخواند. كسی كه او را طاعت كند، مرا پیروی كرده و كسی كه او را نافرمانی كند، مرا نافرمانی كرده است و كسی كه او را در دوران غیبتش انكار كند، تحقیقاً مرا انكار كرده و كسی كه او را تكذیب كند هر آینه مرا تكذیب كرده و كسی كه او را تصدیق كند، هر آینه مرا تصدیق كرده است. از آنها كه مرا درباره او تكذیب كرده و گفتار مرا در شأن او انكار میكنند و امت مرا از راه او گمراه میسازند، به خدا شكایت میبرم. به زودی آنها كه ستم كردند و میدانند كه بازگشتشان به كجا است و سرنوشتشان چگونه است (و چگونه در دگرگونیها، مجازات ستمگریهای خود را در دنیا و آخرت خواهند دید.”
در این حدیث شریف انكار و تكذیب امام عصر، اروحنا فداه، انكار و تكذیب پیامبر به حساب آمده است، و در نتیجه همه پیامبران را انكار كرده، كه همان رهسپاری به وادی كفر خواهد بود.
علی بن ابراهیم قمی در تفسیری درباره نزول فرشتگان و روح، در شب قدر میگوید:
فرشتگان و روح القدس، در شب قدر، بر امام زمان(عج) نازل میشوند و آنچه را از مقدرات سالانه بشر، نوشتهاند، به او تقدیم میدارند.
و همین محدث مورد وثوق از حضرت امام باقر علیه السلام نقل كرده، كه وقتی از حضرتش پرسیدند: آیا شما میدانید كه لیلة القدر كدام شب است؟ حضرت فرمودند:
چگونه ندانیم، و حال آنكه در شب قدر فرشتگان بر گِرد ما طواف میكنند. (5)
از حضرت صادق علیه السلام نقل شده كه فرمودهاند:
«ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم»، «شب قدر» فاطمه و «قدر» خداست، پس كسی كه فاطمه(علیهاالسلام) را آنگونه كه باید، بشناسد، شب قدر را درك كرده است.
حضرت امام سجاد علیه السلام، در این باره، میفرمایند:
همانا سال به سال در شب قدر تفسیر و بیان كارها، بر ولی امر (امام زمان) فرود میآید.
شب قدر
و نیز آن حضرت فرمودهاند:
ای گروه شیعه، با سوره «انا انزلناه فی لیلة القدر» با مخالفین امامت ائمه معصومین علیهم السلام مخاصمه و مباحثه (و اتمام حجت) كنید تا كامیاب و پیروز شوید، به خدا كه آن سوره، پس از پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله حجت خدای تبارك و تعالی است بر مردم، و آن سوره آقای دین شماست و نهایت دانش و آگاهی ماست. ای گروه شیعه، با «حم و الكتاب المبین؛ انا انزلناه فی لیلة مباركة انا كنا منذرین» مخاصمه و مناظره كنید، زیرا این آیات مخصوص والیان امر امامت بعد از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله است.
همچنین از رسول اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده است، كه به اصحابشان فرمودهاند:
به شب قدر ایمان بیاورید، زیرا آن شب برای علی بن ابیطالب علیه السلام و یازده نفر از فرزندان او پس از من خواهد بود.
از آنچه كه نگارش یافت، استفاده میشود كه شب قدر تا قیامت باقی است و در هر شب قدر هم ولی امر و صاحب امری هست كه آن امر را دریافت دارد، كه در زمان ما صاحب آن امر صاحب بزرگوار ما حضرت حجة بن الحسن المهدی، ارواحنا فداه است و برای آن كه بهتر بدانیم كه لیلةالقدر بیانگر مقام شامخ ولایت اهل بیت علیهم السلام و امامت آنان تا روز رستاخیز میباشد؛ حدیثی را هم كه در بخش فضیلتهای حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام است، ملاحظه میكنیم كه در آن به طور كنایه از آن بانوی عظیم القدر تعبیر به لیلةالقدر شده است و آن در تفسیر فرات بن ابراهیم از حضرت صادق علیه السلام نقل شده كه فرمودهاند:
«ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم»، «شب قدر» فاطمه و «قدر» خداست، پس كسی كه فاطمه(علیهاالسلام) را آنگونه كه باید، بشناسد، شب قدر را درك كرده است.
و این اشاره به مقام ولایت آن بانوی معصوم نیز دارد.
و از طرفی، همانگونه كه در شب قدر امر حق بر امام به حق فرود میآید، نزولگاه نور پاك امامان معصوم نیز وجود مقدس فاطمه زهرا علیهاالسلام است؛ كه حقیقتاً هر كس آن بانو را شناخت و به عظمت مقام فرزندان معصومش و همسر مظلوم و معصومش پی برد، شب قدر را درك كرده است.
پینوشتها:
1- برگرفته از تحقیقی درباره لیلةالقدر و رابطه آن با امام عصر ارواحنافداه، صص 149 ـ 132، با تلخیص .
2- سوره دخان (44)، آیه 4.
3- علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 51، ص 51 / منتخب الاثر، فصل 10، ب 1، جز 1، ص 492.
4- علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 73 / منتخب الاثر، فصل2، ب 3، ح 4 ، ص 183.
5- امراء هستی، ص 190/ تفسیر القمی، ص 731/ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 97، ص 14، جز 23.
منبع: ماهنامه موعود، ش 57 ، علیاكبر رضوانی .
آخرین نظرات