مدرسه علمیه فاطمیه شیراز

امروز صبح وقتي از منزل به سمت حوزه در حركت بودم ديدم اكثر مردم در مكان هاي پر تردد و وسايل نقليه عمومي از ماسك استفاده كرده بودن تا مبادا خدايي نكرده به ويروس خطرناك كرونا مبتلا بشن پيش خودم فكر كردم اگر اينقدر كه ما به سلامت جسممون اهميت ميديم به سلامت روح و روانمون هم اهميت مي داديم چي مي شد!!! اينقدر ما در متون اسلامي من جمله قرآن كريم و احاديث در مورد رعايت اخلاق ، پوشش اسلامي و …. مطلب و تذكر داريم اما كو گوش شنوا و متأثر شدم از اينكه ويروسي كه ميگن ضعيفتر از آنفولانزا هست رو اينقدر جدي گرفتيم اما دستورات اسلام به اين مهمي رو…!!!!!!!!

إن شاءالله كه خداوند آخر و عاقبت همگي ما رو ختم به خير كند.

دلنوشته يك طلبه

با سلام خدمت تمامی دوستان خوبم نمی دونم اسم این مطلبی رو که الآن دارم می نویسم بذارم درد و دل ، تلنگر یا هرچیز دیگه……. اما می دونم چیزی که قلب خیلی از ماهارو به درد میاره و وانگار داره خفه مون می کنه حکایت سخت امروز مردمه یعنی خودمون . اونم تو فشار سخت اقتصادی که دشمن دندان و چنگالش رو تیز کرده تا کشور و هستی مون رو از پا دربیاره . اما ازهمه مهمتر می دونید چیه ؟! اینه که تو یه همچین اوضاعی مَثَل اونایی که خیلی تحت فشار هستن شده مَثَل آدمی که افتاده تو چاه و دست و پا میزنه و عده ای بالای چاه ایستادن و دارن می بینن اون احتیاج به کمک داره اما روش خاک می ریزن و دفنش می کنن . به همین راحتی !!!!

مثل صاحب خونه ای که می بینه اوضاع اقتصادی چجوره ! پول رهن و اجاره رو به جای اینکه انصاف به خرج بده و حداقل یه درصد کمی اضافه کنه ، چندین برابر قیمت سال گذشته اضافه کرده . یا کاسبی که جنسی رو قبل از گران شدن تهیه کرده و در انبار مغازه ش گذاشته ، الآن که مردم بهش احتیاج دارن یا احتکار می کنه یا به چندین برابر قیمت به مردم می فروشه و هزاران مَثَل دیگر……..

به نظرتون این کارا جز نمک پاشیدن روی زخمه؟!!! معنیش چی میشه ؟!!! این صاحب خونه ، کاسب یا مغازه دار ، وارد کننده  خیلی عذر میخوام (محتکر ، کم فروش و…) کی هستن ؟ از یه دنیای دیگه که نیومدن از ما بهترون هم نیستن از جنس خودمونن هم ولایتی ، همشهری ، ایرانی هستن دیگه با ادعای مسلمان بودن و شیعه دوازده امامی بودن!!!!

اگر همگی آستین همت رو بالا بزنیم و تو یه همچین شرایط سختی فقط منتظر اقدام دولت و دولت مردا نباشیم ، همه انصاف داشته باشیم و به هم کمک کنیم به نظرتون مشکلات چندین برابر حل نمیشن؟؟؟؟

پس به نظر شما درست نمی گم؟ از ماست که بر ماست!!!!!

 نوشته : ز-کمالی

آن روز ها،غیرت و مردی ، جایی نداشت و اهریمن به دنبال تو بود تا پوشش عفاف را از تو بسترد.چنگال کثیف خود را به سوی تو دراز کرد؛اما تو از او می گریختی و پیچه چادرت را محکم تر می گرفتی.سایه به سایه، دنبالت می آمد. به رویت پنجه کشید و خواست پوشش حجابت را بگیرد؛اما تو راضی نمی شدی که از حجاب خویش دست برداری.شانه هایت را خونین نمود و تو را در خون خود غلطاند؛اما همچنان دستت بر پیچه چادرت بود.

ای ساکن دیار ستر و عفاف!چه عارفانه به میدان آمده ای و چه با وقار و متانت،در نگاه اغیار ظاهر گشته ای.چادرت یادگار زهرا (سلام الله علیها)بود و یاد آور حماسه های زینب (سلام الله علیها)که سربلند از جهاد اکبر ، به استقبال جهاد اصغر می شتافت و پشت دشمن زبون را بر خاک نیستی و نابودی می کشاند.حجاب تو ، زره جهاد اکبر توست و خلعتی بهشتی است که از آسمان ها برای تو فرستاده اند تا شان والای تو،بیشتر حفظ گردد.

مبارک بادت برترین پوشش تو که لباس پارسایی و پاکدامنی است.

منبع: کتاب بوستان حجاب

معرفی کتاب در زمینه حجاب و عفاف

1-برای ریحانه.محمود اکبری

2-چادر،حجاب برتر.اسدالله محمدی نیا

3-حجاب برتر.احمد جلفایی

4-حجاب دختران.فاطمه قاضی

5-حجاب میوه شناخت.مسعود پور سعیدآقایی

6-راز حجاب.مسعود صفی یاری

7-رایحه عفاف.امیر ملک محمودی

8- دختران نوجوان در مدرسه زندگی.هادی منسوبی 

رمضان می رود و می برد از کف دل ما

آنکه سی روز صفا یافت از او محفل ما

رمضان رفت و دریغا که به امضا نرسد

طاعت ناقص ما، روزه ی ناقابل ما

رمضان عقده گشا بود گنهکاران را

وای اگر او رود و حل نشود مشکل ما

حال که ای ماه خدا می روی آهسته برو

که ندانی چه کند رفتن تو با دل من

درخشش و زیبایی گوهر فطرت پس از یک ماه پالایش در ضیافت پروردگار مهربان بر همگان مبارکباد

صدای اذان می آید و کسی تو را می خواند
ای سبزترین اندیشه و ای سرودنی ترین غزل خداوند
صدای اذان می آید وکسی تورا می خواند
صدای اذان که می آید،تو در طراوت گلبانکش موج می زنی
صدایی مقدس که در نوری محض تنها تو را می خواند
شب غریبی است، شب ستودنی پروازت
“إنا أنزلناه فی لیلة القدر"که می خوانیم،اشک بی کسی،نگاهمان را می پوشاند
کاش هرگز آفتاب 21رمضان طلوع نمی کرد. کاش پای زمان می شکست.
فردا علی به ابدیت می پیوندد و خورشید وجودش در پهنای زمان غروب می کند.
فردا علی در میان مردم نیست.علی نیست تا رنج جهالت مردمانش را بر دوش کشد.
علی نیست تا زخم زبان حق ستیزان را در سینه آوار کند.

آری علی ملایک را می بیند که بر غم عزیزان فاطمه چه ناشکیب می گریند.ودر آرامشی غریب میگوید:

“فزت و رب الکعبه”