موضوعات: "مناسبت ها" یا "مناسبت های قمری" یا "مناسبت های شمسی"
ماه مبارك رمضان يك وحدت جمعي دارد ؛ گذشته از اينكه هر روز تكليف جدا و مستقل دارد و روزه گرفتن اش لازم است ، مجموع اين ماه يك وحدت خاصّ دارد كه قرآن كريم از او اينچنين ياد كرده است : مَنْ شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهرَ فَليَصُمْهُ (1). كسي كه در ماه مبارك رمضان شاهد و حاضر بود و مسافر بود ، اين شهر را ، اين ماه را روزه بگيرد . لذا وظائف خاصّي براي شب هاست ؛ دستورهاي مخصوصي براي روزهاست ؛ اين وحدت جمعي ماه مبارك رمضان با فرارسيدن اوّل شوّال ، فطر او فرا مي رسد .
بنابراين همانطوري كه هر روز پايانش افطار است ، اين ماه هم پايانش افطار است و روز عيد فطر افطار اين ماه است ؛ اين مطلب اوّل .
مطلب دوّم آن است كه اين روز را خداي سبحان عيد رسمي مؤمنين قرار داد . از دعاي نوراني امام سجاد در وداع ماه مبارك رمضان بر مي آيد ، چنين كه در دعاهاي قنوت نماز عيد فطر هم بر مي آيد كه خداوند اين روز را عيد قرار داد ؛ كه جَعَلتَهُ لِلمُسلِمينَ عِيداً (2)، لِلمُؤمِنينَ عِيداً (3).
مطلب بعدي آن است كه عيد به معناي نشاط و سرور نيست ! چون سُروراً عطف بر عيد شده است و جداي از اوست . در صحيفة سجاديّه دارد عِيداً وَ سُروراً ؛ اين عيد گرچه با (يا) استعمال شده است ، ولي اصل اش (واو) اي است نه يائي ! شايد يائي هم اصلاً نباشد ! اين عادَ يَعُودُوا است ؛ كه معاد هم از همين لغت است ، و مُعيد بودن خداي سبحان هم از همين لغت است . كه عيد از عُود و رجوع مجدّد است . خداي سبحان نام مباركي دارد به نام مبداء و مُبدع و نام مبارك ديگرش مُعيد است كه او بر مي گرداند . يوم عيد يوم رجوع إلَي الله است .
لذا دستورهائي كه مربوط به خطبه ها و سخنان امام نماز عيد هست ، اين است كه : شما وقتي از منزل هايتان بيرون مي رويد به طرف مصلّي ، آن حالت زنده شدن از قبر را در نظر بگيريد كه يك ترسيمي از معاد است . منتها خداي سبحان اگر بخواهد به صورت مُعيد تجلّي تامّ داشته باشد ، جريان معاد پيش مي آيد ؛ و اگر گوشه اي از آن نام تجلّي بكند ، « عيد فطر » ظهور مي كند . اين عود و رجوع بنده است به طرف خداي سبحان.
كساني كه روزة اين ماه را گرفتند و توفيق انجام وظيفه داشتند ، بر مي گردند ، جائزة خود را از خداي سبحان دريافت مي كنند . لذا شب عيد فطر و روز عيد فطر به عنوان « لِيلَهُ الجَوائِز » يا « يُومُ الجَوائِز » هست كه اگر گفته شده است :
روز عيد است و من مانده در اين تدبيرم
كه دهم حاصل سي روزه و ساغر گيرم
همين است كه انسان بر مي گردد به طرف خداي سبحان ، پاداش اش را دريافت مي كند .
مطلب بعدي آن است كه : كساني كه به وظائف اين ماه پر فيض موفّق شدند و عمل كردند ، آنها كه خُوفاً مِنَ النّار روزه گرفتند ، يا شب هاي اين ماه را زنده نگه داشتند ، جائزه اي كه از فرشتگان الهي دريافت مي كنند ، نجات از نار است .
آنهائي كه براي رسيدن به بهشت وظائف ماه مبارك رمضان را انجام دادند ، جائزه اي كه از فرشتگان رحمت دريافت مي كنند ، وصول به بهشت است . إن شآءَ الله اين جائزه را حفظ مي كنند !
و آنهائي كه شُوقاً إلَي الله ، حُبّاً لله ، شُكراً لله عبادت كردند ، عُودشان به طرف خود خداي سبحان است و جائزه را از دست بي دستي خداي سبحان دريافت مي كنند و آن هم محبوبيّت است و كرامت ، كه مقام شامخ محبّت را به آنها عطاء مي كند ؛ وقتي محبوب الهي شدند ، هم از گزند دوزخ مصون اند ، هم از فيض و فُوز بهشت طرفي مي بندند . بنابراين سه گروه به خدا بر مي گردند ؛ هر گروه جائزة خاصّ خودشان را هم دريافت مي كنند .
و در قرآن كريم فرمود : ما اين يك ماه را كه وحدت جمعي دارد بر شما لازم كرديم كه روزه بگيريد ؛لِتُكمِلُوا العِدَّه وَ لِتُكَبِّرُوا اللهَ عَلي مَا هَداكُمْ (4). شما بايد اين سي روز را به كمال برسانيد ، اين ماه را به كمال برسانيد ، و بعد خدا را تكبير بگوئيد ؛ بگوئيد خدا اَكبَرِ مِنْ كُلِّ شِيء(5) يا اَكبَرِ مِنْ أنْ يُوصَفْ (6) است كه شما را هدايت كرده است . لِتُكَبِّرُوا اللهَ عَلي مَا هَداكُمْ .
لذا وظيفه آن است كه بعد از نماز مغرب و نماز عشاء و نماز صبح و نماز عيد فطر اين تكبير اَللهُ اَكبَرُ عَلي مَا هَدانا (7) را انسان بازگو كند . لِتُكمِلُوا العِدَّهَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللهَ عَلي مَا هَداكُمْ . خدا را انسان به بزرگي ياد كند كه او را هدايت كرده است . معلوم مي شود يكي از بهترين و بارزترين مصاديق هدايت ، همين اين دستور روزه گرفتن است و انجام وظائف شبهاي اين ماه پر بركت !
و شايد در نوبت هاي قبل هم به عرضتان رسيد كه هم در دعاهاي ما آمده ، هم در روايات ما آمده كه : ماه مبارك رمضان قُرَّهُ الشُّهُور و رأسُ السَّنَه (8) است . آغاز سال براي سالكان صالح ماه مبارك رمضان است . كسي كه اهل سير و سلوك است ، ذخيرة يك ساله را از ماه مبارك رمضان فراهم مي كند . هم مشكل ماه مبارك رمضان را تأمين مي كند ، هم مشكل يازده ماه ديگر را !
بنابراين بايد جائزه اي كه در شب و روز عيد فطر مي گيريم ، آنقدر قوي و زياد باشد كه بتواند مشكل يازده ماه ديگر ما را هم حل كند ؛ كه إن شآءَ الله اميدواريم اينچنين باشد . جوائز الهي اين است ! وَ لِتُكَبِّرُوا اللهَ عَلي مَا هَداكُمْ .
مطلب بعدي آن است كه بيشترين دعا را در بين اين چهارده معصوم (عليهم الصَّلاه و عليهم السَّلام) ، وجود مبارك امام سجاد دارد. حالا يا از ائمة ديگر جمع آوري نشده ، يا جمع آوري شده بود و به ما نرسيد ، يا اصلاً آنها اين تجلّي دعا را واگذار كرده بودند به وجود مبارك امام سجاد ! شما ببينيد دعاهائي كه وجود مبارك امام باقر (سلام الله عليه) در مراسم عيد فطر دارند ، همان هائي است كه امام سجاد فرمود ؛ وقتي مي خواستند براي نماز عيد فطر خارج بشوند ، همان دعائي را مي خواندند كه امام سجاد دارد !
وجود مبارك امام سجاد در بخش وداع ماه مبارك رمضان به خدا عرض مي كند : خدايا ! ما الآن تقريباً داريم مصيبت مي بينيم كه عزيزترين دوست ما از ما رخت بر مي گردد ، هجرت مي كند ؛ وَاجبُر مُصيبَتَنَا فِي شَهرِنا (9). خوب ما با اين ماه مأنوس شديم ، اين ماه ما را حفظ كرده است ؛ حصن حصين اي بود . مجاري ادراكي ما و تحريكي ما در اين شهر طهور و تَمحيص به طهارت و پاكيزگي راه يافته است و الآن داريم اين دوست عزيز را از دست مي دهيم . شما در روز عيد فطر اين مصيبت مان را جبران بكنيد . جائزه اي عطا بكنيد كه اين مصيبت ما تسلّي پيدا كند . وَاجْبُر مُصيبَتَنَا فِي شَهرِنا ، آن را در روز عيد فطر بكنيد .
اين گونه از لطائف نيايش كه در دعاهاي امام سجاد (سلام الله عليه) هست ، در ادعية ائمة بعدي هم ظهور كرده ؛ امام باقر (سلام الله عليه) هم همين را دارد .
مطلب مهمي كه وظيفة همة ما در همة مراحل ، مخصوصاً در اين عيدهاست ، اين است كه دعا براي وجود مبارك ولي عصر و استقرار حكومت مهدوي با كرامت و عزّت از خدا بخواهيم ! چون در همين اين دعاهاي امام سجاد آمده است كه خدايا ! شما عيد فطر را روزي قرار دادي كه امّت اسلامي كنار هم جمع مي شوند . و مُهتشد اينهاست ، مجمع اينهاست . و براي اينها آن نشاط را هم فراهم بكنيد . نشاط امّت اسلامي در استقرار عدل است . لِيَقُومَ النّاسُ بِالقِسط(10) است . اگر إن شآءَ الله فقر و فساد و تبعيض رخت بر مي بندد ، جامعة اسلامي لبخندي بر لبانش مي نشيند .
وجود مبارك امام باقر وقتي براي نماز عيد فطر بيرون مي آمدند ، از منزل خارج مي شدند ، دعاهائي كه مربوط به امام زمان است ، داشتند ؛ كه خدايا ! اَللّهُمَّ إنّا نَرغَبُ إلَيكَ فِي دُولَهٍ كَريمَهٍ تُعِزُّ بِهَا الإسلامَ وَ اَهلَه (11). چنين كه خود وجود مبارك ولي عصر هم اين دعاها را دارد .
دعاي ديگري مربوط به وجود مبارك امام زمان (أرواحنا فداه) است كه آن حضرت در روز عيد فطر ، بعد از نماز صبح با اين جلال و شكوه به لقاي خدا مي رفت ! بالأخره انسان بايد جائزه را از دست خداي سبحان دريافت كند ، ترقّي كند و بگيرد .
دعاي نوراني امام مهدي موجود موعود (عليه أفضلُ صلواتِ المُصلّين) بعد از نماز صبح روز عيد فطر اين است ؛ عرض مي كند : خدايا ! من مي خواهم به حضور شما بار يابم . امّا با جلال و شكوه مي آيم كه محفوظ بمانم . اَللّهُمَّ إنّي اَتَوَجَّهُ إلِيكَ بِمُحَمَّدٍ (صَلَّ اللهُ عَليهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) اَمامِي وَ بِعَلِيِّ (عَلَيهِ الصَّلاهُ وَالسَّلام) عَنْ يَمينِي وَ خَلفِي وَ بِاَئِمَّتِي عَنْ يَسارِيْ اَستَتِرُوا بِهِمْ مِنْ عَذابِكْ (12). خدايا ! ما با اين جلال و شكوه به حضور تو بار مي يابم كه از قهر و غضب ات نجات پيدا كنم . اينها تعليم ماست . يعني من طرزي حركت مي كنم كه وجود مبارك پيغمبر (صلّ الله عليه و سلّم) جلوي من باشد . و علي بن أبيطالب طرف راست و پشت سر مرا حفظ كند . و ائمة ديگر طرف چپ مرا حفظ بكنند . من مُحاط و محفوف به نبوّت و رسالت و ولايت و امامت باشم . من در اين مجمع و اين مجموعه به حضور تو بار مي يابم ، به وسيلة اينها از قهر تو نجات پيدا كنم .
اين تعليم ماست كه ما چگونه به ذات أقدس إله عرض حاجت كنيم ، به كي متوسّل بشويم ، كي را شفيع قرار بدهيم و از نبوّت آنها ، از رسالت آنها ، از ولايت آنها ، از امامت آنها ، از عصمت آنها ، از حجّت بالغه بودن آنها مدد بگيريم . خود وجود مبارك ولي عصر خود را محفوف به اينها مي داند .
ما هم اينچنين به خداي سبحان عرض بكنيم : پروردگارا ! امّت اسلامي پشت سر پيامبر اكرم (عليه و علي آله آلاف التحيّه والكرم) در حالي كه محفوف به امامت و ولايت است ، در پناه اينها به تو پناهنده مي شود . اينها امام ما و اَمام ما هستند در دنيا و برزخ و قيامت ، در عيد فطر ، در گرفتن جائزه ؛
كه إن شآءَ الله اميدواريم اعمال و عبادات همگان به احسن وجه مقبول باشد ! و خداي سبحان آن دولت كريمه اي را كه امام باقر مسئلت كرده است و همگان خواهان آنيم ، نصيب ما بفرمايد ! و اين نظام اسلامي را به نظام ولي عصر (أرواحنا فداه) متّصل بفرمايد ! اَللّهُمَّ إنّا نَرغَبُ إلِيكَ فِي دُولَهٍ كَريمَهٍ تُعِزُّ بِهَا الإسلامَ وَ اَهلَه وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اَهلَه وَ تَجعَلُنَا فِيها مِمَّنْ تَنتَصِرُ لِدينِكَ وَ لا تَستَبدِلْ بِنَا غِيرَنا .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نویسنده : آيت الله جوادي آملي
پي نوشت :
(1) سورة بقره / آية 185
(2) من لا يحضره الفقيه / جلد 1 / صفحة 513 / بابُ صَلاهُ العيدين
(3) صحيفة سجاديّه / دعاي 45 / قسمت 52 ـ وَ كانَ دُعائُهُ (ع) فِي وِداعِ شَهرِ رَمَضان ؛ اَلَّذِي جَعَلتَهُ لِلمُؤمِنينَ عِيداً وَ سُروراً
(4) سورة بقره / آية 185
(5) كافي / جلد 1 / صفحة 118 / بابُ مَعاني الأسماء وَاشتِقاقِها
(6) مستدرك الوسائل / جلد 5 / صفحة 328 / بابُ كَراهَه أنْ يُقال اَللهُ اَكبَرُ مِنْ كُلِّ شِيء ، بَلْ يُقالُ مِنْ أنْ يُوصَف
(7) كافي / جلد 4 / صفحة 166 / بابُ التَّكبيرِ لِيلَهِ الفِطر وَ يُومِه
(8) تهذيب الأحكام / جلد 4 / صفحة 333 / بابُ الزِّيادات
(9) صحيفة سجاديّه / دعاي 45 / قسمت 48 ـ وَ كانَ دُعائُهُ (ع) فِي وِداعِ شَهرِ رَمضان
(10) سورة حديد / آية 25
(11) بحار الأنوار / جلد 88 / صفحة 6 / باب 2 ـ اَدعيهُ عِيدِ الفِطر وَ زَوائِدُ الآداب
(12) تهذيب الأحكام / جلد 3 / صفحة 140 / بابُ صَلاهِ العيدين
منبع:serajnet.org
روز قدس آخرین جمعه ماه رمضان است که در آن علیه رژیم صهیونیستی اسرائیل و اشغال فلسطین راهپیمایی اعتراض آمیزی در کشورهای مختلف برگزار میشود. در بعضی کشورها به خاطر عدم مجوز پلیس برای روز جمعه، راهپیمایی در روز دیگری انجام شده یا فقط امکان برگزاری همایشهایی به این منظور داده میشود.این روز چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در 16 مرداد 1358 (13 ماه رمضان 1399ه.ق) با پیام امام خمینی(ره) برای حمایت از ملت فلسطین نامگذاری شد.از آنجا که آخر ماه رمضان در کشورهای مختلف متفاوت است، در صورتی که روز آخر ماه رمضان در ایران جمعه یا شنبه باشد روز قدس معمولاً یک هفته زودتر برگزار میشود تا هماهنگی با سایر کشورهای اسلامی ایجاد شود.امام(ره) در 16 مرداد 1358 در پیام مهمى براى اعلام روز قدس، فرمود: «من در طى سالیان دراز خطر اسرائیل غاصب را گوشزد مسلمین نمودم که اکنون این روزها به حملات وحشیانه خود به برادران و خواهران فلسطینى شدت بخشیده است و به ویژه در جنوب لبنان به قصد نابودى مبارزان فلسطیى پیاپى خانه و کاشانه ایشان را بمباران مىکند. من از عموم مسلمانان جهان و دولتهاى اسلامى، مىخواهم که براى کوتاه کرده دست این غاصب و پشتیبانان آنان به هم بپیوندند و جمیع مسلمانان جهان را دعوت مىکنم آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را - که از ایام قدر است و مىتواند تعیین کننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد - به عنوان روز قدس انتخاب و طى مراسمى همبستگى بین المللى مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونى مردم مسلمان اعلام نمایند. از خداوند پیروزى مسلمانان را بر اهل کفر خواستارم»1.و در پیام دیگرى می فرماید:«روز قدس یک روز جهانى است، روزى نیست که فقط اختصاصى به قدس داشته باشد روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است. روز مقابله ملتهایى است که در زیر فشار ظلم آمریکا و غیرآمریکا بودند … روزى است که باید مستضعفین مجهز بشوند در مقابل مستکبرین و دماغ مستکبرین را به خاک بمالند … روز قدس روز اسلام است، روز قدس، روزى است که اسلام را باید احیا کرد و احیا بکنیم و قوانین اسلام در ممالک اسلامى اجرا بشود. روز قدس روزى است که باید به همه ابر قدرتها هشدار بدهیم که اسلام دیگر تحت سیطره شما - به واسطه عمال خبیث شما - واقع نخواهد شد. روز قدس، روز حیات اسلام است. باید مسلمین به هوش بیایند، باید بفهمند قدرتى را که مسلمین دارند، قدرتهاى مادى، قدرتهاى معنوى مسلمین - که یک میلیارد جمعیت هستند و پشتوانه خدایى دارند و اسلام پشتوانه آنها است و ایمان پشتوانه آنهاست - از چه باید بترسند؟ … اسلام دین خدا است و باید در همه اقطار، اسلام پیشروى کند. روز قدس، اعلام یک همچو مطلبى است. اعلام این مطلب است که مسلمین به پیش؛ براى پیشرفت در همه اقطار عالم. روز قدس فقط روز فلسطین نیست، روز اسلام است، روز حکومت اسلامى است. روزى است که باید جمهورى اسلامى در سرتاسر کشورها، بیرقش افراشته شود. روزى است که باید به ابرقدرتها فهماند که دیگر آنها نمىتوانند در مالک اسلامى پیشروى کنند. من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اکرم مىدانم. روزى است که باید ما، تمام قواى خودمان را مجهز کنیم و مسلمین از آن انزوایى که آنها را کشانده بودند، خارج شوند و با تمام قدرت و قوت در مقابل اجانب بایستند …»2
1-صحیفه نور، ج 8، ص 229
2-همان، ج 5، ص 286.
منبع:aviny.com
شب قدر، فرصتي در دل فرصت و موهبتي افزون بر موهبت ديگر است. براي آنها که آن همه شب را از دست دادند، فرصتي ديگر روي نمود تا اين بر جاي ماندگان از قافله رمضان را به قافله برساند، و آنها را هم پاي شب زنده داران اين شب و بيداران اين لحظه ها قرار دهد و خدا در اين شب سرنوشت و تقدير، حتي کم ترين بهانه را هم در توجيه گنه کاري بندگانش مي پذيرد و ناچيزترين عذرخواهي را هم قبول مي کند و اين گونه هست که پروردگار در اين شب، آسان مي بخشد و به سادگي قبول توبه مي کند و بيش از هر زمان ديگر دعاها را مستجاب مي کند و رحمت و مغفرت خود را به حراج مي گذارد تا ارزان تر از هر وقت ديگر به پاي تو- اگر خريدار باشي- بريزد و ساده و کم خرج، آن همه فيض و کرامت را نثار تو کند و اينک همه چيز براي سودي بزرگ آماده است، و همه درهاي رحمت باز است، و همه جور بهانه و عذرخواهي در کوتاهي ها و تبه کاري ها و کژي ها پذيرفته مي شود و آدمي چه نگون بخت خواهد بود که در کنار اقيانوس باشد و لبي تر نکند و دستي به آب نرساند.
از سر کوي تو هر کاو به ملامت برود
نرود کارش و آخر به خجالت برود
سالک از نور هدايت ببرد راه به دوست
که به جايي نرسد گر به ضلالت برود
اي دليل دل گمگشته، خدا را مددي
که غريب ار نبرد ره به دلالت برود
حافظ از چشمه حکمت به کف آور جامي
بو که(1) از لوح دلت نقش جهالت برود (2)
اينک اين شب قدر، نوراني ترين شب سال و پرفروغ ترين شب رمضان، شبي که خدا در آن، با همه آياتش زميني شد و از آن خاکيان گشت؛ شبي که خداوند، کلمات شد و بر قلب پيامبرش فرود آمد تا جمالش که اينک قرآن شده است، ديدني شود و جلوه اش، تماشايي. آن همه فروغ و آن همه جلوه، براي آن است که تو از همه سر بگرداني و مستقيم به نظاره او بنشيني. هيچ گاه معبود به اندازه امشب، نقاب از چهره نگشود و هيچ وقت مانند امشب، بندگانش را به تماشاي خويش فرا نخواند. مي ماند.
چشم هاي تو! اگر پرده ها را از برابرش کنار بزني، او را امشب، بهتر و زيباتر از هر زمان ديگر تماشا خواهي کرد؛ درست مانند ماه کامل در شب چهارده در آسماني صاف که بهتر و دلپذيرتر از هر زمان ديگر، ديدني خواهد بود. به راستي، چگونه ما به تعبير حافظ- «قدر اين مرتبه را خواهيم شناخت که «شاه خوبان، منظور گدايان شده» است. حافظ چنين مي سرايد.
ناگهان پرده برانداخته اي يعني چه
مست از خانه برون تاخته اي يعني چه
شاه خوباني و منظور گدايان شده اي
قدر اين مرتبه نشناخته اي يعني چه
حافظا در دل تنگت چو فرود آمد يار
خانه از غير، نپرداخته اي يعني چه (3)
خوشا «فرخنده شبي» که «مبارک سحري» در پي دارد و عارف در هواي چنين سحري، شب بيدار و نگران است. او در صحراي انبوه تاريکي، چون پرتويي در تار و پود شب، روان است و از برکت بيداري او سکوت و سکون تاريکي و سکوت، به سوي سحر مي آيد و سحرگاه «هاتف کوي دوست» جام جهان بين خورشيد را در کف او مي نهد و از راز دو جهان، آگاهش مي کند. شبي که چنين سحري در خود دارد. «شب قدر» است، با روشني بسيار خورشيد و با جلوه بسيار ديدار. خوشا آگاهي عارف سحرخيزي که در هواي «رخ مهر» است. و خورشيد روشني روي خود را نثار جانش مي کند.
اما اين سحر، پيش از برآمدن آفتاب که ديگر تاريکي رنگ باخته و چادرش را از تن طبيعت برداشته نيست، بلکه سحري است در ظلمت شبانه، در دل و در ژرفاي شب. آن گاه که ظلمت جهان، گراگرد عارف را فرا گرفته و او را در زندان خود دارد، روشنايي سحرگاه در جان او مي تابد و اندوه که در اندرون او نشسته بود. ناچيز و تباه مي شود و آن «خلوت گزيده سحر خيز» در نهايت ظلمت، روشن مي شود؛ مثل ستاره قطبي که در شب تاريک، دلي روشن دارد و مثل روشنايي آب حيات که در غار تاريکي است، سحر بيداردلان شب قدر نيز نور باطن است در ظلمت ظاهر.(4)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پينوشتها:
1- باشد که.
2- ديوان حافظ، تصحيح؛ غني- قزويني، ص 206، غزل 222.
3- ديوان، ص 317، غزل 42.
4- شاهرخ مسکوب، در کوي دوست، ص 24 و 25.
منبع:حسيني ايمني، سيد علي؛ انشارات، قم: مرکز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، تابستان 1391.
شهر محاصره شده، کسی نیست مگر اینکه جایی از سر و صورتش سرخ و سیاه باشد، نه سرخی از شرم که از خون، نه سیاه از رسوایی که از دوده ، بوی باروت همه جا پیچیده، فرمان از جایی صادر شده، این بار نه از عقبه که از سینه، دل فرمان مقاومت داده ، ایستادن تا آخرین فشنگ…
سوم خرداد در تقویم به عنوان روز مقاومت نامگذاری شده، روزی که یادآور مقاومت و پایمردی سال ها قبل و مظلومیت این روزهای مردم خرمشهر است.
پرده اول
شهر محاصره شده، کسی نیست مگر اینکه جایی از سر و صورتش سرخ و سیاه باشد، نه سرخی از شرم که از خون، نه سیاه از رسوایی که از دوده ، بوی باروت همه جا پیچیده، فرمان از جایی صادر شده، این بار نه از عقبه که از سینه، دل فرمان مقاومت داده ، ایستادن تا آخرین فشنگ، یک روز، دو روز، …روز سی و چهارم، شهر از دست رفت، وطن دست یاغی افتاد،همه چی تمام؟ نه ” : اگر شهر سقوط کرد، دوباره آن را پس میگیریم؛ مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند”
پرده دوم
نمی شود دست روی دست گذاشت،باید شهر را پس گرفت، اولین گام شکستن محاصرهٔ آبادان بود. این پیروزی در مهر ۱۳۶۰ روی داد. به دنبال این پیروزی در روز هفتم مهر محمد جهانآرا و تعداد دیگری از فرماندهان راهی تهران شدند تا گزارش این عملیات را به امام بدهند اما در میانه راه بر اثر سقوط هواپیمای پرواز هرکولس سی-۱۳۰ نیروی هوایی ارتش ایران ۱۳۶۰ کشته شد؛ شهید شد، تا شاهد روز پیروزی نباشد.
پرده سوم
تقویم سوم خرداد را نشان می دهد، نیروها هنوز از چپ و راست برای رسیدن به خرمشهر در تکاپو هستند، حاج احمد کاظمی پشت شبکه است و به مرکز پیام می دهد، سرلشکر رشید متوجه پیام نمی شود و با صدای بلند فرمان عملیات تازه را می دهد، حاج احمد چند بار تکرار می کند"آقا ما داخل شهریم، همه این ها که توی شهر بودن پناهنده شدن مفهوم شد، ” باز هم پیام مفهوم نبود، کسی باور نمیکرد پاره وطن برگشته،سرلشکر رشید دوباره به حاج احمد پیام می دهد که حسین (خرازی) منتظر هماهنگی است تا کارشان را شروع کنند، حاج احمد این بار پیامش را رسا تر می دهد: “می گم شهر خرمشهر تا چند لحظه پیش تظاهرات بود، کلیه اسرای عراقی الله اکبر یا حسین میگفتن و تسلیم می شدند"؛ حالا پیام مفهوم بود، حالا سرلشکر رشید باور کرد، تشکر کرد تا حاج احمد بگوید: خداوند خرمشهر را آزادش کرد…
پرده چهارم
دقایقی است گوینده به استودیو آمده، باید پیام مهمی را مخابره کند، مارش جنگی نواخته می شود، آهنگی که پیروزی و فتح را نوید می دهد:” شنوندگان عزیز توجه فرمایید؛ خرمشهر شهر خون ازاد شد…”
پرده پنجم
همه در مسجد جامع شهر جمع شده اند، گنبد و مناره اش ریخته، اما هنوز سر پا است، هرکسی شاد و خندان علامت پیروزی را نشان می دهد، جای یک نفر خالی است،محمد علی جهان آرا تا آخر ایستاد و سد راه یاغی ها بود، رفت خبر شکسته شدن محاصره آبادان را به امام بدهد که خبر شهادتش به امام رسید، در حالی که هرکس به شادی مشغول است، حاج حسین فخری مداح جنوبی، اما سر مزار فرمانده رفته تا با شعری که یکی از همرزمان گفته خبر پیروزی را به محمد علی جهان آرا بدهد: ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته خون یارانت پر ثمر گشته، سرودی که در سالگرد فتح خرمشهر با صدای غلامحسین کویتی پور خوانده شد، سرودی که هم دل ها را تکان می دهد هم ذهن ها را.
پرده آخر:
سوم خرداد سال 1392 ، هنوز خرمشهر غبار جنگ گرفته، جای گلوله و خمپاره بر در و دیوار خانه ها مانده، خیلی ها رفتند و برگشتند بعضی ها هم برنگشتند یا به سرزمینی دیگر مهاجرت کردند یا به دنیایی دیگر، قدم زدن در گلزار شهدای خرمشهر ویرانگر است، نام ها متفاوت، فامیلی یکسان، قد و نیم قد حتی نوزاد! همه آرام کنار هم خوابیده اند، شهر بعد از سه دهه هنوز در خواب است، تاکسی سوار می شویم تا برگردیم، پیرمردی با ماشین زوار در رفته سوارمان می کند، گرم است، منتظریم غر بزند از ویرانی و نداری، کولر روشن می کند، موقع حساب کردن اما قسم می دهد و پول نمی گیرد با ته لهجه عربی فقط این را می گوید: نمی گیرم، برای خرمشهر آمده اید…
منبع:jamejamonline.ir
آخرین نظرات