شکی نیست باید عده ای از طلاب، مطالبی که حاصل پژوهشهای گذشته است را به جامعه هدف برسانند و مطالب نابِ تولید شدۀ قبلی را با روشهای نو و ابتکاری در اختیار تشنگان معارف دینی قرار دهند و زنجیرۀ تولید، فرآوری و توزیع معارف را کامل کنند.
در عین حال پژوهش به معنای پاسخ به نیازهای معرفتی جدید و حل مسائل مورد نیاز جامعه، امری غیرقابل چشم پوشی است.
مگر می توان معضلات و مشکلات جاری اجتماع و مسائل مستحدث را نادیده گرفت؟
مگر می توان نسبت به امواج فکری غرب و شرق که اذهان را درگیر می سازند بی تفاوت بود و موضع دین نسبت به آنها را واگذاشت؟
مگر می توان شبهات نوپدید را بی نیاز از پاسخ دانست؟
مگر می توان نسبت به توسعۀ علم و دانش دینی قانع بود و از رکود علمی دفاع نمود؟
مگر امیر مومنان (علیه السلام) نفرمود: «ما من حرکة الا و انت محتاج فیها الی معرفة» (هیچ حرکتی نیست مگر اینکه تو در آن نیازمند شناخت هستی) یا نفرمود: «العلم سلطان» (علم اقتدار است).
آیا علم و شناخت، جز با تحقیق و پژوهش تولید می شود؟!
اتفاقا اولویت های فرهنگی را پژوهش معرفی می کند!
روشهای موثر تبلیغ، میزان کارآمدی هر یک بر اقشار مختلف جامعه و موانع دین گرایی را پژوهش می شناساند!
از سوی دیگر آیا نباید در مبحث علم و دانش آینده نگری کرد و نیاز فردای نظام اسلامی را نیز در نظر گرفت؟
اول انقلاب یک بار شهید مطهری، شهید بهشتی را کناری کشید و گفت: «می ترسم از اینکه بزرگان ما وارد کارهای اجرایی شوند و ما در 20 سال آینده، تئوریسین کم داشته باشیم!»
آخرین نظرات