سیزدهم دی 1398 یکی از روزهای مهمی است که هیچگاه از خاطره ملت ایران فراموش نخواهد شد، روزی که سردار دلها سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی آسمانی شد. سخن از فرماندهی است که بر دلها حکومت می کرد، فرماندهی که تبدیل به سنبل مهربانی شد، یک رزمنده و سلحشورِ عارف، یک مؤمن وارسته و فرماندهی که جان خود را در راه دفاع از اسلام و مردم فدا نمود.
کتاب بچه های حاج قاسم مروری است بر بخش کوچکی از خاطرات لشکر41 ثارالله در طول دوران دفاع مقدس از زبان سردار حسین معروفی؛ فردی که بنا به گفته سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، کم سن و سالترین فرمانده گردان لشکر 41 ثار الله در طول دوران دفاع مقدس بوده است. این کتاب توسط انتشارات فاتحان و با قلم افسر فاضلی شهربابکی به رشته تحریر درآمده است. در بخشی از این کتاب می خوانیم:
رفتیم داخل یک سنگر خیلی کوچک، حاجی با یک نفر نشسته بود. توضیحات و تذکرات لازم را به ما داد؛ چون قرار بود از میدان مین عبور کنیم و خط را بشکنیم. رمز عملیات را هم به ما اعلام کرد (یا ابوالفضل العباس)، رشادت و فداکاری حضرت ابوالفضل(علیه السلام) به ما انگیزه و توان بیشتری می داد. موقع خداحافظی حاجی طاقت نیاورد و اشک از چشمانش سرازیر شد، من هم متحول شدم . دیدن اشک های حاجی دلم را لرزاند. حاجی گفت: چاره ای ندارم، مجبورم شما رو به میدون مین بفرستم.
احتمال برگشتن از میدان مین خیلی کم بود از سنگر آمدیم بیرون. حاجی هم پشت سرمان آمد، دیدم خیلی نگران است و دارد به ما نگاه میکند. به علویان گفتم علی سریع تر بریم و از دید حاجی دور شیم تا اینقدر اذیت نشه…
خاطره غروب عملیات کربلای 1، برگرفته از کتاب بچه های حاج قاسم، صفحه ۱۴۳.
کتاب بچه های حاج قاسم به عنوان بیست و دومین کتاب صوتی توسط معاونت فرهنگی و تبلیغات نمایندگی ولی فقیه در سپاه تبدیل به کتاب صوتی شده است.
منبع : basirat.ir
آخرین نظرات