بحث در رویش و ریزش و اینكه در مسیر حركت جامعه عدهای كنار میروند و عدهای كنار رفته برمیگردند، مطلب حقی است. زهیربنقین به اهلبیت برگشت و چه انسانهای سابقهدار در خدمت به اسلام كه با ابوسفیان جنگیده بودند، به دلیل ضعف بصیرت به معاویه پیوستند. زهیربنقین در ماجرای قتل عثمان از علی علیهالسلام فاصله گرفت و فاصلهی خود را با معاویه كم كرد اما پس از صلح امام حسن علیهالسلام و فرونشستن بسیاری از غبارها، زهیربنقین بصیرت خود را بازیافت و به حسینبنعلی علیهالسلام در كربلا پیوست. پیوستن زهیرها برای حركت اسلام یك رویش است، همانگونه كه فاصله گرفتن زهیرها از كانون اصلی اسلام یعنی اهلبیت، یك ریزش است و قبل از رحلت نبی اكرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم پیوستن تمام طوائف به اسلام یك رویش است.
“بسم اللهالرحمنالرحیم، إذا جاء نَصْر الله و الفَتح، و رَأیْتَ النّاس یدَخُلون فی دینِ الله أفواجا، فسبّح بِحَمد ربّك واسْتَغفِره إنّه كان توّابا” رسول خدا كه صلوات خدا بر او باد، از آخر سوره خبر پایان مأموریت خود را دریافت؛ یعنی مأموریت تو ابلاغ بود و انجام گرفت. مردم در ابلاغ، كلاس خود را تمام كردهاند و حال وقت امتحان است. آنها باید یا مردود شوند و یا به كلاس بالاتر روند. بعد از رحلت امتحان انجام گرفت؛ تعداد مردودها بسیار و به كلاس بالاتر رفتهها بسیار اندك بودند. ارتقاء همان اندك رویش بود و مردود شدن آن انبوه جمعیت، ریزش بود. اصولاً در تعریف انسان در قرآن چنین آمده است كه چون خداوند از آفرینش انسان به فرشتگان خبر داد، فرشتگان گفتند در زمین موجودی قرار میدهی كه خون بریزد و فساد كند، ما كه تسبیح و تقدیس تو را مینمائیم. خداوند پاسخ داد من چیزی میدانم كه شما نمیدانید. خدا ریزش و رویش را میداند. فرشتگان ریزش را میبینند و او رویش را میداند. فرشتگان میزان ضدارزش بودن ریزش را متوجه میشوند ولی این خداست كه شأن رویش را و ارزش آن را میداند.
نگاه كنیم به جریان رویش و افزایش در جاودانهترین نمونهی رویش و ارزش یعنی كربلا. مردودشدگان در امتحان بعد از رحلت، سقوط در پی سقوط داشتند كه ریزش در پی ریزش است تا كارشان به صحنهگردانان كربلا كشید. اینهمه جنایات هولناك كه این مردودشدگان مرتكب شدهاند، از خسارتبارترین ریزشها بود. اما قبول شدگان در امتحان بعد از رحلت، رویش در پی رویش داشتند. اوج رویش آنها در عاشورا بود. از بدنهی جامعهی بشری، عاشورائیان روییدند؛ چه رویش مباركی. شما هم هنوز بر آن ریزشیها نفرین و بر این رویشیها سلام میدهید.
نفرین بر آن ریزشیها تا از عامل ریزش در خود فاصله بگیریم، طغیان را در خود سركوب كنیم و سلام بر آن رویشها تا خاستگاه رویش را در خود زنده كنیم و تسلیم در مقابل حقیقت را. انسان را چنانكه سازندهی انسان تعریف میكند، بشناسیم و ریشههای ریزش و رویش را در خود شناسایی كنیم. اگر میگوئیم مصلح بزرگ كه در انتظارش هستیم، جهان و جهانیان را تحویل میگیرد درحالیكه عالم پر از ظلم و جور شده است و همین مجموعه را چنان میسازد كه پر از عدل و داد شده باشد، ریزش بزرگ وضعیتی است كه امروز در آن هستیم؛ وضعیت قبل از ظهور و رویش بزرگ وضعیتی است كه بعد از ظهور اتفاق میافتد. اگر بگوئیم ریشهی ریزش بزرگ، علوم انسانی جاری است، سخن به گزاف نگفتهایم و اگر بگوئیم رویش بزرگ محصول بازگشت علوم انسانی بر مبنای تعریف خدا از انسان، زیادهگویی نكردهایم.
اگر كسانی فكر میكنند قبل از ظهور نباید اتفاقی بیافتد تا ریزش صورت نگیرد، سخت در اشتباهند. چون علّت امتداد غیبت، فرصت دادن به امت برای كسب بصیرت است. این بصیرت حاصل امتحان است و لازمهی امتحان، ریزش و رویش با هم است. این ریزشها اگر قبل از ظهور صورت نگیرد، در وقتی صورت میگیرد كه به مراتب خطرناكتر و ضررآفرینتر است. غیبت، فرصت كسب بصیرت و تجربه است…
منبع:farsi.khamenei.ir
آخرین نظرات