با هم قرار گذاشته بودیم هر کسی شهید شد،از اون طرف خبر بیاره.شهید که شد خوابشو دیدم. داشت می رفت،با قسم حضرت زهراسلام الله علیها نگهش داشتم. باگریه گفتم:«مگه قرار نبود هر کسی شهید شد از اون طرف خبر بیاره.» بالأخره حرف زد گفت:«مهدی اینجا قیامتیه! خیلی خبرهاس. جمعمون جمعه؛ ولی ظرفیت شما پایینه. هرچی بگم متوجه نمی شید.» گفتم:«اندازه ظرفیت کوچیک من بگو.»فکر کرد و گفت:«همین دیگه،امام حسین علیه السلام وسط می شینه ما هم حلقه می زنیم دورش،برای آقا خاطره می گیم.»بهش گفتم :«چی کار کنم تا آقا من رو هم ببره.»نگاهم کرد و گفت:«مهدی!همه چیز دست امام حسین علیه السلامِ همه پرونده ها میاد زیر دست حضرت. آقا نگاه می کنه هر کسی رو بخواد یه امضای سبز می زنه می برندش.برید دامن حضرت رو بگیرید.»
خاطره ا ی از شهید جعفر لاله، راوی: مداح اهل بیت حاج مهدی سلحشور.(منبع کتاب خط عاشقی1ص133)
آخرین نظرات